English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
expeditionary force U قشون استعماری
deployment U ارایش قشون
expeditionary forces U قشون استعماری
deployment U قرارگیری قشون یانیرو
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
deploys U بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
deploying U بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
deploy U بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
expeditionary U وابسته به قشون کشی یاهیئت اعزامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
natural persons U اشخاص طبیعی
many a man U بسا اشخاص
many people U خیلی اشخاص
great persons U اشخاص بزرگ
personas U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
persona U اشخاص یک کتاب
these people U این اشخاص
displaced persons U اشخاص پناهنده
few men U اشخاص کمی
many persons U خیلی اشخاص
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
artificial persons U اشخاص حقوقی
person perception U ادراک اشخاص
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
panel U صورت اسامی اشخاص
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
panels U صورت اسامی اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
withindoors U اشخاص داخل منزل
inter alia U میان اشخاص دیگر
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
they are under serveillance U انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
skipjack U بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
kumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
rolling U نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
bacillus U باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
gridiron U اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
wimble U هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
gabionade U خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
promenade concert U مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
brainstorming U گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
bloody marys U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
bloody mary U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
crazing mill U اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
kermis U جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
embrasure U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
G-strings U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com