English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
international law U حقوق بین الملل
law of nations U حقوق بین الملل
international criminal law U حقوق جزای بین الملل
international law of the sea U حقوق بین الملل دریاها
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
public international law U حقوق بین الملل عمومی
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
international finance U مالیه بین الملل
international trade U تجارت بین الملل
International politics. U سیاست بین الملل
internationals U بین الملل انترناسیونال
international economics U اقتصاد بین الملل
law of nations U قانون بین الملل
international U بین الملل انترناسیونال
comintern U بین الملل کمونیست
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
dumping U سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
person perception U ادراک اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
personae U اشخاص یک کتاب
personas U اشخاص یک کتاب
few men U اشخاص کمی
many a man U بسا اشخاص
many people U خیلی اشخاص
displaced persons U اشخاص پناهنده
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
persona U اشخاص یک کتاب
artificial persons U اشخاص حقوقی
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
these people U این اشخاص
great persons U اشخاص بزرگ
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
natural persons U اشخاص طبیعی
inter alia U میان اشخاص دیگر
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
withindoors U اشخاص داخل منزل
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
panels U صورت اسامی اشخاص
panel U صورت اسامی اشخاص
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
socialist international U بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
civil U حقوق
pay check U چک حقوق
salaries U حقوق
stipend U حقوق
stipends U حقوق
rights U حقوق
duties U حقوق
jurisprudence U حقوق
laws U حقوق
laws U حق حقوق
law U حقوق
law U حق حقوق
salary U حقوق
pay U حقوق
paying U حقوق
pays U حقوق
jus U حقوق
islamic law U حقوق اسلامی
jurisprudent U حقوق دان
faculty of law U دانشکده حقوق
droppage U کسر حقوق
full pay U حقوق تمام
marital rights U حقوق شوهری
jurisconsult U حقوق دان
indefeasible rights U حقوق پا برجا
customs tariff U حقوق گمرکی
matrimonial rights U حقوق زناشویی
maritime law U حقوق دریایی
detention of pay U ضبط حقوق
indisputable rights U حقوق ثابته
customs dutios U حقوق گمرکی
leave with pay U مرخصی با حقوق
school of law U دانشکده حقوق
gentleman of the long robe U حقوق دان
foreign law U حقوق خارجی
keelage U حقوق بندری
law of obligations U حقوق تعهدات
half pay U حقوق ناتمام
law merchant U حقوق تجارت
law faculty U دانشکده حقوق
labour law U حقوق کار
gentlemen of the robe U حقوق دانها
jus gentium U حقوق ملتها
import duty U حقوق واردات
law of the staple U حقوق تجارت
lawfaculty U دانشکده حقوق
jus cipile U حقوق مدنی
harbour dues U حقوق بندر
law of treaties U حقوق معاهدات
family law U حقوق خانواده
jus cipile U حقوق مدنی رم
l.l.d U دکتر در حقوق
money income U مزد و حقوق
customs duty U حقوق گمرکی
import charge U حقوق واردات
import tariff U حقوق واردات
export duty U حقوق صادرات
He was put on trial. U او محاکمه شد. [حقوق]
in my presence U در حضور من [حقوق]
export charge U حقوق صادرات
export tariff U حقوق صادرات
preventive justice U حقوق تامینی
conjugal rights U حقوق زناشویی
private law U حقوق خصوصی
property rights U حقوق مالکیت
public law U حقوق عمومی
quayage U حقوق بندری
political rights U حقوق سیاسی
theory of law U فلسفه حقوق
pay roll U لیست حقوق
municipal law U حقوق داخلی
natural law U حقوق طبیعی
old age pension U حقوق بازنشستگی
pay order U سندپرداخت حقوق
personal right U حقوق فردی
personal right U حقوق شخصی
philosophy of law U فلسفه حقوق
regular salary U حقوق دائمی
regular salary U حقوق ثابت
wage earners U حقوق بگیران
woman's rights U حقوق نسوان
written laws U حقوق مدون
take-home pay U حقوق خالص
wage bill U لیست حقوق
vindication of rights U استیفای حقوق
retired pay U حقوق بازنشستگی
retiring pension U حقوق بازنشستگی
rights of throne U حقوق سلطنت
salary increase U افزایش حقوق
salary increase U اضافه حقوق
sources law U منابع حقوق
substantive law U حقوق ذاتی
underpay U کم حقوق دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com