English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biologism U اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
living organisms U موجودات زنده
biogenic U محصول فعالیت موجودات زنده
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
biogenetic U مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
pharmacodynamics U مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
biosynthesis U تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
biogenesis U تکامل حیات پیدایش حیات
pore U بمطالعه دقیق پرداختن
pores U بمطالعه دقیق پرداختن
strudl U زبان برنامه نویسی که برای طراحی وتجزیه و تحلیل ساختارهابکار می رود
break down <idiom> U تجزیه وتحلیل
vivisection U زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional U زنده شکافی تشریح جانور زنده
self analysis U تجزیه وتحلیل خویشتن
analytics U علم تجزیه وتحلیل
lipolysis U تجزیه وتحلیل چربی
histoloysis U تجزیه وتحلیل بافتهای بدن
SAS U سیستم تجزیه وتحلیل اماری
system analysis U روش تجزیه وتحلیل جریان کار
chromatolysis U تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
self analytical U تجزه وتحلیل کننده خویشتن خود شناس
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
beings U موجودات
symbiotic U موجودات همزی
aerobic organisms U موجودات هوازی
ontology U علم موجودات
vivisect U موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
pneumatology U مبحث موجودات روحانی
The prehistoric creatures . U موجودات ماقبل تاریخ
life U موجودات حبس ابد
benthos U موجودات دریایی ابزی
lives U موجودات حبس ابد
karyotype U مجموعه خصوصیات کروموزمی موجودات
organology U مبحث ساختمان موجودات الی
allometry U اندازه گیری رشد موجودات
underemployed U کم اشتغال
engagedness U اشتغال
office U اشتغال
occupations U اشتغال
offices U اشتغال
occupation U اشتغال
busybody U اشتغال
busybodies U اشتغال
employment U اشتغال
preoccupations U اشتغال
preoccupation U اشتغال
engagement U اشتغال
engagements U اشتغال
cultivar U موجودات ذره بینی خاکهای زراعتی
indebtedness U اشتغال ذمه
employment volume U حجم اشتغال
overfull employment U اشباع اشتغال
overfull employment U اشتغال وافر
full employment U اشتغال کامل
hyperemployment U اشتغال زیاد
employment rate U نزخ اشتغال
employment gap U شکاف اشتغال
unemployment U عدم اشتغال
employment opportunities U فرصتهای اشتغال
employment opportunities U امکانات اشتغال
employment policy U سیاست اشتغال
idleness U عدم اشتغال
employment act U قانون اشتغال
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
plankter U موجودات ریز و شناور ازادبر سطح دریا
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
spermatium U نطفه یایاخته نر غیر متحرک موجودات پست
intravitam U در طی حیات
alkahest U اب حیات
subsistence U حیات
intravital U در طی حیات
diwan U حیات
divan U حیات
lives U حیات
brio U حیات
vita U حیات
life U حیات
unemployment equilibrium U تعادل در اشتغال ناقص
full employment equilibrium U تعادل اشتغال کامل
employment rate U میزان نسبی اشتغال
full time U زمان اشتغال بکار
full employment output U تولید در اشتغال کامل
hyperemployment U اشتغال بیش ازحد
commencement of employment U زمان شروع اشتغال
full time employment U اشتغال تمام وقت
inflationary gap U سطح اشتغال مطلوب
rebirth U تجدید حیات
aboveground U در قید حیات
enlivening U حیات بخشیدن
resuscitative U حیات بخش
staff of life U مایه حیات
vitalization U حیات بخشی
vital energy U قوه حیات
vitalism U حیات گرایی
wildlife U حیات وحش
vivific U دارای حیات
vivific U حیات بخش
vivification U حیات بخشی
vivifier U حیات بخش
life test U ازمون حیات
base-court U حیات بیرونی
enliven U حیات بخشیدن
enlivened U حیات بخشیدن
life force U نشاط حیات
life giving U حیات بخش
revitalization U تجدید حیات
alive U در قید حیات
renascence U تجدید حیات
enlivens U حیات بخشیدن
resurgence U تجدید حیات
full employment rate of growth U نرخ رشد در اشتغال کامل
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
limnology U بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
oecology U علم عادات طرز زندگی موجودات الی و نسبت انهابامحیط
encourage U حیات تازه بخشیدن
viability U امکان ادامه حیات
embolden U حیات تازه بخشیدن
biocid U زیست کش مانع حیات
hearten U حیات تازه بخشیدن
reanimate U حیات تازه بخشیدن
elate U حیات تازه بخشیدن
countenance [encourage] U حیات تازه بخشیدن
biotic U مربوط به حیات وزندگی
reanimate U حیات تازه بخشیدن
endemic wildlife U حیات وحش بومی
renascent U تجدید حیات کننده
wildlife management U مدیریت حیات وحش
unregenerated U دوباره حیات نیافته
vitalism U اعتقاد به اصالت حیات
To be in the land of the living . U درقید حیات بودن
unregenerate U دوباره حیات نیافته
letters testamentary U خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
anthropocentric U معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
biocenology U رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
To the end of time. U حیات ابد (زندگی جاویدان )
antibiotics U جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
revivification U تجدید حیات رونق تازه
biocid U قاطع حیات کشنده حشرات
refuges U اواره گاه حیات وحش
refuge U اواره گاه حیات وحش
antibiotic U جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
amateurism U اشتغال هنر بخاطرذوق نه برای امرار معاش
wright U کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
genetics U واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
refocillate U تجدید حیات کردن بخود اوردن
reviver U تجدید حیات کننده بهوش اورنده
biologic U وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
employment gap U مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
advancement U سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند پیش قسط
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
fresh U زنده
skylarker U زنده دل
liveliest U زنده
lively U زنده
dapper U زنده دل
dashing U زنده دل
alive U زنده
vivid U زنده
lived U زنده
live bearing U زنده زا
full of life U سر زنده
lively <adj.> U دل زنده
life full U سر زنده
living U زنده
vivific U زنده
viviparous U زنده زا
quickest U زنده
plaster of Paris U گچ زنده
lighthearted U زنده دل
quicker U زنده
quick U زنده
livelier U زنده
lived U :زنده
animates U زنده
live U زنده
above ground U زنده
biotic U زنده
live U :زنده
alacritous U زنده
cheerful <adj.> U دل زنده
genial <adj.> U دل زنده
freshest U زنده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com