Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (45 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
hilliness
U
پستی و بلندی
ruggedness
U
پستی و بلندی
ups and down
U
پستی و بلندی
accentuation
U
پستی و بلندی صدا
rise and fall
U
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
uncreate
U
نابود کردن نیست شدن معدوم کردن از میان بردن
doctrinaire
U
کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
head way
U
بلندی طاق سرعت
dedicated
U
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
engine
U
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
uphill
U
اسکی سرعت
downhill
U
اسکی سرعت
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
slalom
U
مسابقه سرعت اسکی بازی
slaloms
U
مسابقه سرعت اسکی بازی
downhill
U
مسابقه سرعت در اسکی الپاین
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
egg position
U
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
surfboard
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboards
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
skis
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
communication engineering
U
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
locals
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
there is no time like the present
<idiom>
U
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
conscious error
U
خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
wind aided
U
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
glm
U
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
embedded code
U
بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
diagonal
U
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
intonate
U
با لحن خاصی تلفظ کردن
intonate
U
بااهنگ خاصی ادا کردن
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
ice-skates
U
روی یخ اسکی کردن
skied
U
اسکی بازی کردن
skis
U
اسکی بازی کردن
ice skate
U
روی یخ اسکی کردن
ski
U
اسکی بازی کردن
ice-skate
U
روی یخ اسکی کردن
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
alpine
U
اسکی کردن در سراشیبی کوه
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
waxing cork
U
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
DPA
U
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
outside
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
seeping
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seep
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeps
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeped
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
word star
U
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
cut across
U
میان بر کردن
cut of a corner
U
میان بر کردن
to wipe out
U
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
central postal directory
U
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
practice
U
تکنیک
hydrotechnics
U
تکنیک اب
technique
U
تکنیک
technic
U
تکنیک
techniques
U
تکنیک
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
syncopate
U
از میان کوتاه کردن
intract
U
در میان هم کار کردن
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
telegraph engineering
U
تکنیک تلگراف
lighting
U
تکنیک نور
measuring technique
U
تکنیک سنجش
kihon
U
تکنیک کاراته
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
telecommunication technique
U
تکنیک مخابرات
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
radio engineering
U
تکنیک رادیو
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
gei
U
تکنیک تکواندو
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
high vaccum engineering
U
تکنیک خلاء
motoring
U
تکنیک اتومبیل
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
interjected
U
در میان امدن مداخله کردن
To settle upon a price during a dispute.
<proverb>
U
میان دعوا نرخ طى کردن .
to cut short
U
قطع کردن میان برکردن
inserts
U
داخل کردن در میان گذاشتن
intervene
U
مداخله کردن پا میان گذاردن
intervenes
U
مداخله کردن پا میان گذاردن
interject
U
در میان امدن مداخله کردن
intervened
U
مداخله کردن پا میان گذاردن
inserting
U
داخل کردن در میان گذاشتن
interjects
U
در میان امدن مداخله کردن
insert
U
داخل کردن در میان گذاشتن
interjecting
U
در میان امدن مداخله کردن
telephone engineering
U
تکنیک یا مهندسی تلفن
signal engineering
U
تکنیک جریان ضعیف
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
highway engineering
U
تکنیک جاده سازی
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
low frequency engineering
U
تکنیک فرکانس پایین
low voltage engineering
U
تکنیک فشار ضعیف
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
reference count technique
U
تکنیک شمارش ارجاعات
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
to put out of the way
U
سربه نیست کردن
coopt
U
انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
to split the difference
U
تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
railroad engineering
U
مهندسی یا تکنیک راه اهن
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
govern
U
حکمرانی کردن تابع خود کردن
governs
U
حکمرانی کردن تابع خود کردن
governed
U
حکمرانی کردن تابع خود کردن
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
governmentalize
U
پیرو و تابع قانون کردن
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
interpolates
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolate
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolated
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
bit parallel
U
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
Its no joke running a factory .
U
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
He meant to help , no doubt.
U
تردیدن نیست که منظورش کمک کردن بود
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
heian sandan
U
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
barrel
U
با سرعت زیادحرکت کردن
barrels
U
با سرعت زیادحرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
height
U
بلندی
exaltedness
U
بلندی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com