Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inburst
U
استیلا حمله ناگهانی
inruption
U
استیلا حمله ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
canvassed
U
حمله ناگهانی
raids
U
حمله ناگهانی
canvass
U
حمله ناگهانی
lunges
U
حمله ناگهانی
sortie
U
حمله ناگهانی
lunging
U
حمله ناگهانی
raiding
U
حمله ناگهانی
raided
U
حمله ناگهانی
raid
U
حمله ناگهانی
sorties
U
حمله ناگهانی
canvasses
U
حمله ناگهانی
lunge
U
حمله ناگهانی
lunged
U
حمله ناگهانی
canvassing
U
حمله ناگهانی
paroxysm
U
حمله ناگهانی مرض
bust
[colloquial]
U
حمله ناگهانی پلیس
kink
U
حمله ناگهانی پیچیدن
round-up
U
حمله ناگهانی پلیس
paroxysms
U
حمله ناگهانی مرض
raid
U
تک ناگهانی حمله هوایی
seizures
U
حمله ناگهانی مرض
seizure
U
حمله ناگهانی مرض
lash out
<idiom>
U
ناگهانی حمله به کسی
raided
U
تک ناگهانی حمله هوایی
police raid
U
حمله ناگهانی پلیس
thrust line
U
خط شروع حمله ناگهانی
raiding
U
تک ناگهانی حمله هوایی
raids
U
تک ناگهانی حمله هوایی
coup de main
U
حمله ناگهانی با تمام قوا
ictus
U
تپش حمله ناگهانی بیهوشی
large scale raid
U
حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
shock action
U
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
mush
U
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
irruption
U
استیلا
ascendency
U
استیلا
conquest
U
استیلا
ascendancy
U
استیلا
ascendancey
U
استیلا
subjection
U
استیلا
hegemony
U
استیلا
domination
U
استیلا
conquests
U
استیلا
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
invasions
U
تهاجم استیلا
invasion
U
تهاجم استیلا
overpower
U
استیلا یافتن بر
domination
U
استیلا تفوق
overpowered
U
استیلا یافتن بر
overpowers
U
استیلا یافتن بر
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
precipitates
U
ناگهانی
snapped
U
ناگهانی
snap
U
ناگهانی
strike
U
تک ناگهانی
spontaneity
U
ناگهانی
abrupt
U
ناگهانی
strikes
U
تک ناگهانی
surprise attack
U
تک ناگهانی
precipitate
U
ناگهانی
instantaneous
U
ناگهانی
precipitated
U
ناگهانی
precipitating
U
ناگهانی
snaps
U
ناگهانی
sudden
U
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
U
ناگهانی
all at once
<idiom>
U
ناگهانی
snapping
U
ناگهانی
snaps
U
شتابزدگی ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
accidents
U
مصیبت ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
twitch
U
تکان ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
twitches
U
تکان ناگهانی
detonation
U
انفجار ناگهانی
accident
U
مصیبت ناگهانی
snapped
U
شتابزدگی ناگهانی
bump
U
تکان ناگهانی
snap
U
شتابزدگی ناگهانی
scream
U
ناگهانی گفتن
screamed
U
ناگهانی گفتن
screams
U
ناگهانی گفتن
spurt
U
خروج ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
switcheroo
U
تغییر ناگهانی
snapping
U
شتابزدگی ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
U
ناگهانی ،بیدرنگ
twitch
U
انقباض ناگهانی
twitched
U
تکان ناگهانی
twitched
U
انقباض ناگهانی
nosediving
U
افت ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
U
به طور ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
U
تاثیر ناگهانی
shoot up
<idiom>
U
ناگهانی بلندکردن
sudden stoppage
U
توقف ناگهانی
catastrophes
U
بلای ناگهانی
catastrophe
U
بلای ناگهانی
nosedive
U
افت ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
nosedived
U
افت ناگهانی
flicked
U
تکان ناگهانی
flicking
U
تکان ناگهانی
flicks
U
تکان ناگهانی
saltus
U
انتقال ناگهانی
saltation
U
جنبش ناگهانی
nosedives
U
افت ناگهانی
flaw
U
اشوب ناگهانی
killing
U
توفیق ناگهانی
killings
U
توفیق ناگهانی
boom
U
ترقی ناگهانی
power surge
U
برق ناگهانی
walk out
<idiom>
U
ناگهانی رفتن
flaws
U
اشوب ناگهانی
booming
U
ترقی ناگهانی
twitching
U
انقباض ناگهانی
twitching
U
تکان ناگهانی
detonations
U
انفجار ناگهانی
boomed
U
ترقی ناگهانی
booms
U
ترقی ناگهانی
clap
U
صدای ناگهانی
clapped
U
صدای ناگهانی
supervention
U
اتفاق ناگهانی
clapping
U
صدای ناگهانی
claps
U
صدای ناگهانی
brainwaves
U
الهام ناگهانی
brainwave
U
الهام ناگهانی
xenogenesis
U
خلق ناگهانی
flick
U
تکان ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
explosive
U
یورش ناگهانی
to bolt
U
ناگهانی جهیدن
abruption
U
قطع ناگهانی
accidental war
U
جنگ ناگهانی
crashingly
U
ورشکستگی ناگهانی
blow out
U
خروج ناگهانی
burst force
U
نیروی ناگهانی
sudden-death
U
مرگ ناگهانی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
crashed
U
ورشکستگی ناگهانی
flare up
U
غضب ناگهانی
crash
U
ورشکستگی ناگهانی
crashes
U
ورشکستگی ناگهانی
flare up
U
اشتعال ناگهانی
break down
U
سقوط ناگهانی
frights
U
ترس ناگهانی
fright
U
ترس ناگهانی
sudden death
U
مرگ ناگهانی
suddenly
U
بطور ناگهانی
random
U
مسیر ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
irruption
U
ایجاد ناگهانی
twitches
U
انقباض ناگهانی
randomly
U
مسیر ناگهانی
gust
U
باد ناگهانی
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
gusts
U
باد ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
crashing
U
ورشکستگی ناگهانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
taken aback
<idiom>
U
ناگهانی متعجب شدن
take back
<idiom>
U
ناگهانی بدست آوردن
pop
U
ضربت ناگهانی زدن
lunging
U
پرتاب ناگهانی جهش
popped
U
ضربت ناگهانی زدن
cardiac arrests
U
توقف ناگهانی قلب
crashes
U
متوقف شدن ناگهانی
heterogenesis
U
تولید وپیدایش ناگهانی
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
crashingly
U
متوقف شدن ناگهانی
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
crashing
U
متوقف شدن ناگهانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com