Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
abjectival use of a noun
U
استعمال اسمی به طور صفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smokes
U
استعمال دود استعمال دخانیات
smoke
U
استعمال دود استعمال دخانیات
radiologist
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse
U
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
onomastic
U
اسمی
substantival
U
اسمی
denominative
U
اسمی
nominal
U
اسمی
nounal
U
اسمی
rated
U
اسمی
trinomial
U
سه اسمی
ratings
U
رژیم اسمی
at par
U
به قیمت اسمی
rating
U
رژیم اسمی
rated duty
U
کار اسمی
smee battery
U
پیل اسمی
rated current
U
جریان اسمی
nominal capital
U
سرمایه اسمی
ostensible
U
شریک اسمی
call price
U
ارزش اسمی
rated voltage
U
ولتاژ اسمی
rated quantity
U
مقدار اسمی
face value
U
بهای اسمی
at par
U
بقیمت اسمی
face value
U
ارزش اسمی
nominal wage
U
مزد اسمی
nominal load
U
بار اسمی
nominal pitch
U
گام اسمی
nominal price
U
قیمت اسمی
nominal price
U
بهای اسمی
nominal rating
U
کار اسمی
nominal scale
U
مقیاس اسمی
nominal value
U
ارزش اسمی
nominal value
U
بهای اسمی
nominal value
U
قیمت اسمی
nominal value
U
مقدار اسمی
nominal voltage
U
ولتاژ اسمی
nominal size
U
اندازه اسمی
nominal income
U
درامد اسمی
nominal partner
U
شریک اسمی
nominal data
U
داده اسمی
rated candlepower
U
شمع اسمی
par value
U
ارزش اسمی
nominal cost
U
هزینه اسمی
nominal diameter
U
قطر اسمی
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
nominal value
U
قیمت اسمی سهمی
at par
U
قیمت اسمی سند
gerund
U
اسمی که از اضافه کردن
it answers to its name
U
اسمی است بامسمی
above par
U
بالاتر از بهای اسمی
intermittent rating
U
کار اسمی متناوب
nominal load
U
بار خارجی اسمی
gerunds
U
اسمی که از اضافه کردن
below par
U
کمتر از بهای اسمی
full load
U
بار خارجی اسمی
nominal interest rate
U
نرخ بهره اسمی
below par
U
کمتر از ارزش اسمی
n.h.p.
U
توان اسمی دستگاه
voltage rating of a condenser
U
ولتاژ اسمی خازن
at par
U
بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
nominal gross national product
U
محصول ناخالص ملی اسمی
asthmatic
U
دچار تنگی نفس اسمی
nominal horsepower
U
توان اسب اسمی دستگاه
indicated horsepower
U
توان اسب اسمی دستگاه
nominative indepdent
U
اسمی که درحالت نداواقع شود
asthmatics
U
دچار تنگی نفس اسمی
pentaptote
U
اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down
U
تنزل دادن بهای اسمی سهام
expenditure
U
استعمال
applications
U
استعمال
application
U
استعمال
employment
U
استعمال
use
U
استعمال
uses
U
استعمال
His name is never mentioned anywhere .
U
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
at par
U
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
depreciation of currency
U
کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
nicotian
U
دود استعمال کن
ill use
U
بد استعمال کردن
overkill
U
استعمال بیش از حد
disuse
U
عدم استعمال
maltreatment
U
سوء استعمال
employing
U
استعمال کردن
abuse
U
سوء استعمال
misusage
U
سوء استعمال
law of use
U
قانون استعمال
misapplication
U
استعمال بیجا
misapplication
U
سوء استعمال
abusive
U
سوء استعمال
uses
U
استعمال مصرف
application
U
موارد استعمال
applying
U
استعمال کردن
applications
U
موارد استعمال
graphics
U
فن استعمال نمودار
smoking
U
استعمال دخانیات
exercise
U
استعمال کردن
exercised
U
استعمال کردن
applies
U
استعمال کردن
apply
U
استعمال کردن
use
U
استعمال مصرف
exercises
U
استعمال کردن
overuse
U
استعمال مفرط
using
U
استعمال مصرف
telescopy
U
فن استعمال دوربین
bilingualism
U
استعمال دوزبان
riflery
U
استعمال تفنگ
tutoyer
U
استعمال کردن
cranage
U
استعمال جرثقیل
unworn
U
استعمال نشده
desuetude
U
عدم استعمال
abuse
U
بد استعمال کردن
abuses
U
سوء استعمال
abused
U
بد استعمال کردن
abusing
U
سوء استعمال
abusing
U
بد استعمال کردن
usage
U
عرف استعمال
usage
U
نحوه استعمال
usages
U
عرف استعمال
abuses
U
بد استعمال کردن
usages
U
نحوه استعمال
abused
U
سوء استعمال
use value
U
ارزش استعمال
bilinguality
U
استعمال دوزبان
employed
U
استعمال کردن
ill usage
U
سوء استعمال
employs
U
استعمال کردن
employ
U
استعمال کردن
value in use
U
ارزش استعمال
user cost
U
هزینه استعمال
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premiums
U
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium
U
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
law of disuse
U
قانون عدم استعمال
outward application
U
استعمال برونی یا خارجی
dosage
U
مقدار استعمال دارو
vernacularism
U
استعمال زبان محلی
dosages
U
مقدار استعمال دارو
no smoking allowed
U
استعمال دخانیان ممنوع
user
U
استعمال کننده کاربر
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
catachresis
U
استعمال غلط کلمه
malapropism
U
سوء استعمال کلمات
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
The habit of smoking.
U
عادت به استعمال دخانیات
nicotian
U
استعمال کننده دخانیات
users
U
استعمال کننده کاربر
imparisyllabic
U
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
tolerances
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
nominative appositive
U
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
cation
U
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
tolerance
U
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب متضاد
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
periphrasis
U
استعمال واژه ها وعبارات زائد
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
telescopist
U
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
holophrastic
U
استعمال کننده کلمه قصار
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
neology
U
استعمال واژه یااصطلاح جدید
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
instrumentation
U
تنظیم اهنگ استعمال الت
callable bond
U
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
teetotaler
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotalism
U
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
teetotallers
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick
U
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
wear and tear
U
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
utilization
U
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
abstemious
U
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
abstinence
U
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
dump
U
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
junkie
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
face value
U
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
nicotinism
U
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
petroleur
U
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
lupulin
U
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
jake leg
U
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
I dont smoke at all.
U
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
the word is sanctioned by use
U
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com