English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recuperation U استرداد
recoveries U استرداد
recovery U استرداد
extradition U استرداد
restoration U استرداد
render U استرداد
rendered U استرداد
renders U استرداد
reimbursement U استرداد
reimbursements U استرداد
withdrawal U استرداد
withdrawals U استرداد
restitution U استرداد
reclamation U استرداد
refund U استرداد
refunded U استرداد
refunding U استرداد
refunds U استرداد
reclaimation U استرداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
right of reversion U حق استرداد
recovery U استرداد جبران
rebate U استرداد وجه
rebates U استرداد وجه
withdrawal of a case U استرداد دعوی
retraxit U استرداد دعوی
claim for restitution U دعوی استرداد
ejectment U دعوای استرداد
reclaimable U قابل استرداد
recvery U استرداد وصول
extradition of criminals U استرداد مجرمین
recoveries U استرداد جبران
extradition U استرداد مجرمین
extradition U استرداد مجروحین
irremediable U غیرقابل استرداد
retractions U انقباض استرداد
retraction U انقباض استرداد
requisitions U واست استرداد مجرم
requisitioning U واست استرداد مجرم
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
requisitioned U واست استرداد مجرم
drawback U استرداد حقوق گمرکی
irresponsible U غیر قابل استرداد
requisition U واست استرداد مجرم
irretrievability U عدم قابلیت استرداد
extradition U استرداد محرمین بدولت متبوعه
repayment guarantee U ضمانت استرداد پیش پرداخت
irretrievable U غیر قابل استرداد باز نیافتنی
replevin U طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
stoppage in transitu U حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
theft bote U استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com