English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
metacarpus U استخوانهای کف دست ودست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
palatine bones U استخوانهای کامی استخوانهای کام
palatines U استخوانهای کامی استخوانهای کام
metatarsus U استخوانهای کف پا
paries U استخوانهای جداری
vertebra U استخوانهای مهره
vertebrate U استخوانهای مهره
vertebrates U استخوانهای مهره
vertebral U استخوانهای مهره
long bone U استخوانهای دراز
diaphyseal U مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
diaphysial U مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
foreparts U سر ودست مقدمه
forepart U سر ودست مقدمه
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
withers U قسمت واقع بین استخوانهای کتف
pristine U طبیعی ودست نخورده
entirety U چیزدرست ودست نخورده
forehand U سروسینه ودست اسب
forehands U سروسینه ودست اسب
have egg on one's face <idiom> U خجالت ودست پاچه شدن
sublessor U موجر فرعی ودست دوم
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
It remained intact. U سالم ودست نخورده باقی مانده
pekingese U سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
cross bones U شکل استخوانهای ران که زیرشکل کاسه سرمیگذارندونشانه مرگ است
gesticulates U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pekinese U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
gesticulating U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pekingeses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
gesticulate U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pillories U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com