Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
public opinion polling
U
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counting votes
U
استخراج اراء
plebiscite
U
اراء عمومی
plebiscites
U
اراء عمومی
polled
U
مراجعه به اراء عمومی
ostracizes
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracizing
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracized
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracize
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
polls
U
مراجعه به اراء عمومی
poll
U
مراجعه به اراء عمومی
ostracises
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracised
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracism
U
تبعید با اراء عمومی
ostracising
U
با اراء عمومی تبعیدکردن
paradoxical
U
مخالف عقاید عمومی
ostracizes
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracises
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracised
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracising
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizing
U
با اراء عمومی تبعید کردن
ostracize
U
با اراء عمومی تبعید کردن
pollsters
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
heterodox
U
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
referendum
U
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referenda
U
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendums
U
همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
poll
U
تعداد اراء اخذ اراء
polls
U
تعداد اراء اخذ اراء
polled
U
تعداد اراء اخذ اراء
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
referendum
U
رفراندوم
referenda
U
رفراندوم
referendums
U
رفراندوم
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
by a unanimous
U
به اتفاق اراء
by a majority vote
U
به اکثریت اراء
counting votes
U
شمارش اراء
scrutineer
U
بازرس اراء
unanimously
U
باتفاق اراء
unanimity
U
اتفاق اراء
by a unanimity vote
U
به اتفاق اراء
unanimously
U
به اتفاق اراء
polls
U
صورت اراء
tie vote
U
اراء مساوی
consensus of opinion
U
اتفاق اراء
tie vote
U
تساوی اراء
polled
U
صورت اراء
poll
U
صورت اراء
consensus
U
اتفاق اراء
consentaneous
U
دارای اتفاق اراء
vox populi
U
اراء یا افکار مردم
vote down
U
به اکثریت اراء رد کردن
censorship
U
سانسور عقاید
religious tenets
U
عقاید مذهبی
mendelism
U
عقاید مندل
nihilism
U
عقاید نهیلیستی
inquisitor
U
مفتش عقاید
dogmas
U
اصول عقاید
dogma
U
اصول عقاید
multiplicity of creeds
U
تعد د عقاید
inquisitors
U
مفتش عقاید
feet on the ground
<idiom>
U
عقاید عاقلانه
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
votes
U
با اکثریت اراء تصویب کردن
voted
U
با اکثریت اراء تصویب کردن
vote
U
با اکثریت اراء تصویب کردن
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
rationale
U
توضیح اصول عقاید
medievalism
U
عقاید قرون وسطایی
lutheranism
U
عقاید لوتر وکلیسای او
fascism
U
اصول عقاید فاشیست
leninism
U
عقاید اشتراکی لنین
symbolic
U
مط العه دلایل و عقاید
neologize
U
دارای عقاید نوین
sound off
<idiom>
U
عقاید را بیان کردن
orientalism
U
عقاید یا سیاست شرقی
symbolically
U
مط العه دلایل و عقاید
small-minded opinions
U
عقاید کوته نظر
ballots
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
junkerism
U
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
Machiavellian
U
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
syncretic
U
تلفیق کننده عقاید مختلف
junkerdom
U
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
ultranationalism
U
عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
canvass
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
inquisitions
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
to turn round
U
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
swelled head
U
دارای عقاید بزرگ خود فروش
inquisition
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
His political beliefs are old hat now .
U
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
self expression
U
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
naturism
U
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
interfaith
U
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
brainwashing
U
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
stalinize
U
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
shavian
U
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
ideogram
U
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
Hungarian Activism
U
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
modernism
U
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashes
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism
U
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
treating
U
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
shamanism
U
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
production
U
استخراج
eduction
U
استخراج
copper extraction
U
استخراج مس
decipherment
U
استخراج
productions
U
استخراج
extraction
U
استخراج
workings
U
استخراج
working
U
استخراج
exploitation
U
استخراج
extraction of copper
U
استخراج مس
excerption
U
استخراج
censeur
U
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
derivations
U
استنساخ استخراج
silver extraction
U
استخراج نقره
derivation
U
استنساخ استخراج
pan
U
استخراج کردن
separatory funnel
U
قیف استخراج
pan-
U
استخراج کردن
extracting
U
استخراج کردن
decipherable
U
قابل استخراج
pans
U
استخراج کردن
exploitation
U
انتفاع استخراج
stope
U
استخراج کردن
workable
U
قابل استخراج
extractor
U
استخراج کننده
extractors
U
استخراج کننده
winning
U
استخراج معدن
winnings
U
استخراج معدن
mining
U
استخراج معدن
indecipherable
U
غیرقابل استخراج
under ground working
U
استخراج زیرزمینی
exploitable
U
قابل استخراج
acid extraction
U
استخراج اسیدی
extractable
U
استخراج شدنی
mibeable
U
استخراج شدنی
gold mining
U
استخراج طلا
exploiters
U
استخراج کننده
extract
U
استخراج کردن
exploiter
U
استخراج کننده
minable
U
قابل استخراج
minable
U
استخراج شدنی
feature extraction
U
استخراج خصیصه
educt
U
استخراج یا استنباط
extractible
U
قابل استخراج
extraction of bitumen
U
استخراج قیر
extraction point
U
محل استخراج
under ground mining
U
استخراج زیرزمینی
production of oil
U
استخراج نفت
extraction thimble
U
انگشتانه استخراج
draw out
U
استخراج کردن
mibeable
U
قابل استخراج
extracted
U
استخراج کردن
extract copper
U
مس استخراج شده
message retrieval
U
استخراج پیام
extracts
U
استخراج کردن
saltworks
U
محل استخراج نمک
quarries
U
استخراج کردن معدن
pull out quote
U
عبارت استخراج شده
quarrying
U
استخراج کردن معدن
educible
U
قابل استخراج یا استنباط
extraction solvent
U
حلال استخراج کننده
metallurgy
U
استخراج و ذوب فلزات
grubs
U
از کتاب استخراج کردن
educe
U
گرفتن استخراج کردن
extracting
U
بیرون کشیدن استخراج
grubbed
U
از کتاب استخراج کردن
illatively
U
بطریق استنتاج یا استخراج
opencast mining
[British E]
U
استخراج معدن روباز
Open-pit mining
U
استخراج معدن روباز
strip mining
[American E]
U
استخراج معدن روباز
mine
U
استخراج کردن یاشدن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com