English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (605 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to retain a freelancer U استخدام کردن پیشه ور آزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freelancer U پیشه ور آزاد
to engage somebody as somebody U کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
recruited U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
professional U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professionals U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
employ U استخدام کردن
engages U استخدام کردن
to retain U استخدام کردن
take into service U استخدام کردن
engage U استخدام کردن
employing U استخدام کردن
employs U استخدام کردن
employed U استخدام کردن
enroll U استخدام کردن
recruit U نواموز استخدام کردن
recruited U نواموز استخدام کردن
engages U گرفتن استخدام کردن
engage U گرفتن استخدام کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
recruits U نواموز استخدام کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
recruiting U نواموز استخدام کردن
employ U بکار گماشتن استخدام کردن
employed U بکار گماشتن استخدام کردن
take on <idiom> U استخدام کردن،اجازه دادن
employs U بکار گماشتن استخدام کردن
employing U بکار گماشتن استخدام کردن
to hire U برگزیدن برای کار [استخدام کردن]
To emancipate a slave. U برده ای را آزاد کردن
To release someone. To set someone free U کسی را آزاد کردن .
set loose <idiom> U رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
well there are actors and actors U آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
to release U آزاد کردن [رها کردن ] [از زندان]
clears U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clear U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clicked U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
blast U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blasts U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
deallocate U آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
applications U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
employment U استخدام
recruitment U استخدام
sorb U استخدام
service U استخدام
serviced U استخدام
personnel management U مدیریت استخدام
retd U مخفف در استخدام
public service U استخدام دولتی
reenagement U استخدام دوباره
personnel manager U مدیر استخدام
employable U قابل استخدام
unemployable U غیرفابل استخدام
employer U استخدام کننده
employers U استخدام کننده
featherbed U استخدام کارمنداضافی
working paper U ورقهء استخدام کارگر
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
inductee U نفر استخدام شده
administrative contracting office U دفتر استخدام کارگزینی
professions U پیشه
artificer U پیشه ور
tradesman U پیشه ور
walk of life U پیشه
handicraftsman U پیشه ور
tradesmen U پیشه ور
vocation U پیشه
vocations U پیشه
crafts U پیشه
craft U پیشه
line of business U پیشه
avocation U پیشه
artisans U پیشه ور
occupation U پیشه
profession U پیشه
occupations U پیشه
artisan U پیشه ور
calling U پیشه
careering U پیشه
jobs U پیشه
careers U پیشه
careered U پیشه
job U پیشه
function U پیشه
traded U پیشه
functioned U پیشه
functions U پیشه
mysteries U پیشه
walks of life U پیشه
trade U پیشه
career U پیشه
mystery U پیشه
craftbrother U هم پیشه
free-standing U آزاد
freelance U آزاد
reenlistment U دوباره در ارتش استخدام شدن
sign on U قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
supervisory U مباشر پیشه
profession of medicine U پیشه پزشکی
handicraft U پیشه دستی
amative U عاشق پیشه
the long robe U پیشه قضائی
chisel tooth دندان پیشه
amorist U عاشق پیشه
studios U پیشه گاه
studio U پیشه گاه
professionally U از لحاظ پیشه
practice U رویه پیشه
practice U کار پیشه
pursuit U حرفه پیشه
oppressive U ستم پیشه
traded U پیشه حرفه
trade U پیشه حرفه
jackdaw U کلاغ پیشه
jackdaws U کلاغ پیشه
line of business U شاخه پیشه
pursuits U حرفه پیشه
In the open air. U در هوای آزاد.
freewheeling U آزاد چرخی
freer U آزاد کننده
let loose <idiom> U آزاد گذاشتن
off duty <idiom> U دروقت آزاد
dial tones U بوق آزاد
dial tone U بوق آزاد
On the free market . U دربازار آزاد
knotless U بافت شل و آزاد
out in the world U در دنیای آزاد
GIVE WAY U سبقت آزاد
freewheeling U آزاد چرخ
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
traded U پیشه وری کاسبی
craft guild U صنف پیشه وران
trade U پیشه وری کاسبی
good will U حق کسب و پیشه وتجارت
industries U پیشه و هنر ابتکار
professions U پیشگانی پیشه کار
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
career women U زن دارای حرفه یا پیشه
profession U افهار پیشه و حرفه
career woman U زن دارای حرفه یا پیشه
professions U افهار پیشه و حرفه
professionally U ازراه پیشه یاکسب
industry U پیشه و هنر ابتکار
profession U پیشگانی پیشه کار
he is a physician byprofession U پیشه او پزشکی است
algebraic language U زبان با مفاد آزاد
absolute آزاد از قیود فکری
advisory control کنترل آزاد هواپیما
vacancy U موقعیت شغلی آزاد
freewheeling U دارای چرخک آزاد
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
drawing tools U خط و رسم آزاد است
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
freewheel [overrunning clutch ] U چرخ آزاد [فناوری مکانیک]
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
independent U آزاد یا کنترل شده توسط کسی
glasnost U سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
actual job [job held] [occupation held] U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
nostradamus U کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
To stand at attention(ease). U بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
Freemason U [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
The box office star of 1980. U پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
rigger U کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
contention U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contentions U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
practician U کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
induction station U دفتر استخدام دفتر پذیرش
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
pile U گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
public U آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com