English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dielectric strength U استحکام دی الکتریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
reserve factor U نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
dielectric U دی الکتریک
dielectric loss factor meter U دی الکتریک
ideal dielectric U دی الکتریک ایده ال
faradization U تحریک با الکتریک
faradism U تحریک با الکتریک
electric foil U فلوره الکتریک
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
dielectric loss U اتلاف دی الکتریک
condenser dielectric U دی الکتریک خازن
dielectric current U جریان دی الکتریک
dielectric absorption U جذب دی الکتریک
dielectric hysteresis U پسماند دی الکتریک
k U ثابت دی الکتریک
mica dielectric U دی الکتریک میکا
dielectric constant U ثابت دی الکتریک
relative permittivity U ضریب دی الکتریک
permittivity U ثابت دی الکتریک
low loss capacitor U خازن با تلفات دی الکتریک کم
relative dielectric constant U ثابت دی الکتریک نسبی
dischrger U الت تولید جریان الکتریک
photo electric U وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
electro statics U علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
omnibus wire U سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
voltage U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
rheometer U الت سنجش سرعت جریانهای الکتریک یا خون
voltages U نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
solidification U استحکام
strenght U استحکام
rigidification U استحکام
ridge bone U استحکام
consistence U استحکام
formidableness U استحکام
instable U بی استحکام
reinforcement U استحکام
substances U استحکام
substance U استحکام
staying power U استحکام
consistent U استحکام
consistency U استحکام
rigidity U استحکام
resistance U استحکام
strengths U استحکام
backbone U استحکام
strength U استحکام
fortification U استحکام
fortifications U استحکام
backbones U استحکام
solidity U استحکام
impact strength U استحکام برخورد
impact strength U استحکام ضربهای
initial strength U استحکام اولیه
hot strength U استحکام گرمایی
high temperature strength U استحکام حرارتی
formidability U استحکام بزرگی
torsional strength U استحکام پیچشی
tensile strength U استحکام کششی
structrual stability U استحکام ساختمانی
strength ratio U نسبت استحکام
strength properties U خصوصیات استحکام
stableness U استواری استحکام
solidification U انجماد استحکام
granite U سختی استحکام
fillers U میله استحکام
knot strength U استحکام گره
buckling strength U استحکام خمشی
filler U میله استحکام
grit U استحکام نخاله
gritted U استحکام نخاله
gritting U استحکام نخاله
cube commpression strenght U استحکام ریشهای
crimping groove U شیار استحکام
consistence U ثبات استحکام
compression strength U استحکام فشاری
coefficient of consolidation U ضریب استحکام
transverse bending strength U استحکام خمشی
consistency U ثبات استحکام
disruptive strength U استحکام انقطاع
dielectric strength U استحکام شکست
fortifiable U قابل استحکام
fatigue strength U استحکام خستگی
stability U استواری استحکام
stability U استحکام مقاومت
consolidation U استحکام تحکیم
gusset U بست استحکام خرپاها
high strength steel U فولاد با استحکام عالی
torsional fatigue strength U استحکام فرسودگی پیچشی
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
tracking resistance U استحکام جریان خزشی
izod impact strength U استحکام ضربه ایزوتوپ
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
high strength cast iron U چدن با استحکام عالی
gussets U بست استحکام خرپاها
intrinsic fatigue strength U استحکام فرسودگی ذاتی
serigraphy U ازمایش استحکام تار ابریشم
serigraph U استحکام سنج تار ابریشم
epaulement U استحکام موقتی جناحی مترس
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
diode U قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
ultimate tensile strength U حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
stringer U قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringers U قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting U شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
box beam wing U نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bending fatigue strength U مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
over stretched wrap U نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com