English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
reserve factor U نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
ridge bone U استحکام
strengths U استحکام
rigidification U استحکام
consistency U استحکام
consistent U استحکام
rigidity U استحکام
solidification U استحکام
consistence U استحکام
backbones U استحکام
backbone U استحکام
formidableness U استحکام
substance U استحکام
instable U بی استحکام
fortification U استحکام
strenght U استحکام
fortifications U استحکام
reinforcement U استحکام
solidity U استحکام
substances U استحکام
strength U استحکام
resistance U استحکام
staying power U استحکام
consistency U ثبات استحکام
cube commpression strenght U استحکام ریشهای
gritted U استحکام نخاله
torsional strength U استحکام پیچشی
gritting U استحکام نخاله
impact strength U استحکام ضربهای
dielectric strength U استحکام شکست
dielectric strength U استحکام دی الکتریک
consistence U ثبات استحکام
grit U استحکام نخاله
compression strength U استحکام فشاری
fillers U میله استحکام
initial strength U استحکام اولیه
coefficient of consolidation U ضریب استحکام
filler U میله استحکام
buckling strength U استحکام خمشی
tensile strength U استحکام کششی
transverse bending strength U استحکام خمشی
crimping groove U شیار استحکام
disruptive strength U استحکام انقطاع
hot strength U استحکام گرمایی
solidification U انجماد استحکام
granite U سختی استحکام
impact strength U استحکام برخورد
stability U استحکام مقاومت
stableness U استواری استحکام
fortifiable U قابل استحکام
stability U استواری استحکام
knot strength U استحکام گره
structrual stability U استحکام ساختمانی
consolidation U استحکام تحکیم
formidability U استحکام بزرگی
fatigue strength U استحکام خستگی
strength ratio U نسبت استحکام
high temperature strength U استحکام حرارتی
strength properties U خصوصیات استحکام
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
izod impact strength U استحکام ضربه ایزوتوپ
intrinsic fatigue strength U استحکام فرسودگی ذاتی
tracking resistance U استحکام جریان خزشی
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
high strength steel U فولاد با استحکام عالی
high strength cast iron U چدن با استحکام عالی
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
gussets U بست استحکام خرپاها
gusset U بست استحکام خرپاها
torsional fatigue strength U استحکام فرسودگی پیچشی
epaulement U استحکام موقتی جناحی مترس
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
serigraph U استحکام سنج تار ابریشم
serigraphy U ازمایش استحکام تار ابریشم
ultimate tensile strength U حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
stringers U قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer U قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting U شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
box beam wing U نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
insulation U عایق کاری
laggin U عایق بندی
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bending fatigue strength U مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulator U جسم عایق ماده عایق
over stretched wrap U نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
form insulation U عایق کاری قالب
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
heat insulation U عایق کاری حرارتی
insulation fault U نقص عایق کاری
insulation of concrete U عایق کاری بتن
insulation class U کلاس عایق بندی
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulation loss U تلف عایق بندی
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
insulation fault U نقص عایق بندی
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulating brick U اجر عایق بندی
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulation defect U نقص عایق بندی
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
insulated cable U کابل عایق بندی شده
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impediments U عایق
dielectric U عایق
insulator U عایق
insulation U عایق
insulators U عایق
detent U عایق
non conductor U عایق
impediment U عایق
waterproof U عایق اب
waterproofed U عایق اب
drag chain U عایق
cloggy U عایق
pawl U عایق
waterproofs U عایق اب
floor insulator U عایق کف
insulant U عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulating cement U سیمان عایق
insulation U عایق گذاری
fish paper U عایق کاغذی
insulative U عایق کردن
slot insulation U عایق شیار
wall insulator U عایق دیوار
insulated U عایق دار
insulated layer U لایه عایق
insulated plier U انبر عایق
insulated tongs U انبر عایق
resistance U عایق مقاومت
insulated wire U سیم عایق
sound insulation U عایق صدا
insulated wall U دیواره عایق
obstructions U مانع عایق
ideal dielectric U عایق کامل
weatherproof U عایق هوا
mica dielectric U عایق میکا
insulating bushing U بوش عایق
obstruction U مانع عایق
adiabatic U عایق گرما
cleat U عایق انگلیسی
insulating compound U مواد عایق
insulating material U ماده عایق
insulating material U جسم عایق
insulating material U مواد عایق
battery insulator U عایق باتری
insulating varnish U لعاب عایق
insulation board U صفحه عایق
circular loom U نای عایق
insulant U ماده عایق
brakes U عایق مانع
braking U عایق مانع
rainproof U عایق باران
rachet U گیره عایق
brake U عایق مانع
braked U عایق مانع
insulate U عایق سازی
insulate U عایق کردن
non conducting U عایق برق
insulates U عایق کردن
dielectric isolation U جداسازی با عایق
insulating U عایق سازی
soundproof U عایق صدا
insulating U عایق کردن
drag hook U قلاب عایق
insulates U عایق سازی
non conducting U عایق گرما
electrical insulator U عایق الکتریکی
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
insulated conductor U هادی عایق شده
insulated cable U کابل عایق شده
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
utilidor U لوله عایق کننده
insulated conduit tube U لوله عایق شده
lead in insulator U عایق سیم انتن
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com