English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
luminescence threshold U استانه لومینسانس
threshold of luminescence U استانه لومینسانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
luminescence U لومینسانس
eletro luminescence U لومینسانس برقی
decay of luminescence U تباهی لومینسانس
luminescent center U هسته لومینسانس
phosphoroscope U لومینسانس سنج
photo luminescence U لومینسانس نوری
energy efficiency U بازده انرژی لومینسانس
sill U استانه
threhold U استانه
doorsteps U استانه در
doorstep U استانه در
sills U استانه
limen U استانه
thershold U استانه
sill=threshold U استانه
threshholds U استانه در
threshold U استانه
threshholds U استانه
threshold U استانه در
thresholds U استانه
thresholds U استانه در
lower threshold U استانه پایین
non thershold pollutant U الاینده بی استانه
threshold value U مقدار استانه
terminal threshold U استانه پایانی
thershold frequency U بسامد استانه
reaction threshold U استانه واکنش
response threshold U استانه پاسخ
sill beam U تیرک استانه
nuisance threshold U استانه زیانبخشی
spatial threshold U استانه فضایی
two point threshold U استانه دو نقطهای
threshold voltage U ولتاژ استانه
limen U استانه احساس
threshold frequency U بسامد استانه
arousal threshold U استانه انگیختگی
threshold U استانه چارچوب
differential threshold U استانه افتراقی
thresholds U استانه چارچوب
hearing threshold U استانه شنوایی
threshholds U استانه چارچوب
threshold wavelength U طول موج استانه
threshold limit values U استانه مقدارهای حدی
sill U تیر پایه استانه در
trapezoidal end sill U استانه پایاب ذوذنقهای
thershold temperature U استانه دمای ذرات
thresholds U استانه مانند استانهای
sills U تیر پایه استانه در
static friction U اصطکاک در استانه حرکت
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
threshholds U استانه مانند استانهای
threshold U استانه مانند استانهای
embaded sill beam U تیرک توکار استانه
sills U گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill U گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
bending fatigue strength U مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com