English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
philologist U استاد زبان شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
philology U زبان شناسی
linguistics U زبان شناسی
glossology U زبان شناسی
glottology U زبان شناسی
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
linguist U متخصص زبان شناسی
linguists U متخصص زبان شناسی
linguistic U وابسته به زبان شناسی
linguistically U وابسته به زبان شناسی
programming linguistics U زبان شناسی برنامه نویسی
to emphasize U تاکید کردن [زبان شناسی]
to emphasize U تکیه کردن [زبان شناسی]
philology U علم زبان لغت شناسی
glottology U علم زبان اصطلاح شناسی
glossology U علم زبان اصطلاح شناسی
philogical U وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
phonological U وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
skilful U استاد
professor U استاد
professors U استاد
instructor U استاد
adept U استاد
wright U استاد
maestro U استاد
maestros U استاد
instructors U استاد
craftsmaster U استاد
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
master workman U استاد کار
past masters U استاد پیشین
past masters U استاد قدیمی
handy U استاد در کارخود
handiest U استاد در کارخود
tutor U استاد راهنما
past master U استاد قدیمی
tutored U استاد راهنما
tutors U استاد راهنما
master off U استاد شمشیربازی
chess master U استاد شطرنج
handier U استاد در کارخود
mastered U ارباب استاد
elaborating U ساخت استاد
elaborate U ساخت استاد
master U استاد شطرنج
master U ارباب استاد
elaborated U ساخت استاد
mastered U استاد شطرنج
masters U ارباب استاد
past master U استاد پیشین
elaborates U ساخت استاد
adjoint U معاون استاد
masters U استاد شطرنج
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
analyst U استاد تجزیه روانکاو
grandmaster U استاد بزرگ شطرنج
analysts U استاد تجزیه روانکاو
grandmasters U استاد بزرگ شطرنج
practice makes perfect U کارکن تا استاد شوی
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
black belts U کمربند سیاه استاد جودو
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
international master U استاد بین المللی شطرنج
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
black belt U کمربند سیاه استاد جودو
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor stepped into the classroom. U استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
The professor knows what he is talking about. U استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
to live in U پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Freemason U [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib U چرب زبان زبان دار
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
Mohtasham design U طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology U می شناسی شراب شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
coach U کمک مربی کمک استاد
coaches U کمک مربی کمک استاد
coached U کمک مربی کمک استاد
oxtongue U گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
areodetic U مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
language lab U زبان
languages U زبان ها
grss language U زبان جی پی اس اس
apl language U زبان ای پی ال
tongue [language] U زبان
hound's tongue U سگ زبان
tongueless U بی زبان
tongue U زبان
languages U زبان
tongues U زبان
abusers U بد زبان
c++ U زبان ++C
apt language U زبان ای پی تی
language U زبان
two tongued U زبان
glossa U زبان
as one man U با یک زبان
report progarm generator U زبان ار- پی- جی
abuser U بد زبان
language U زبان
rpg language U زبان ار پی جی
procedural language U زبان رویهای
declarative language U زبان تشریحی
dumb language U زبان بی زبانی
dactylology U زبان انگشتی
design language U زبان طراحی
neophasia U زبان اسکیزوفرنیایی
dysphasia U زبان پریشی
gramarey U دستور زبان
gift of the gab U روانی زبان
dancing language U زبان رقص
Celtic U زبان سلتی
glib tongued U چرب زبان
glossitis U ورم زبان
Dutch U زبان هلندی
philologist U زبان شناس
decompilation U به زبان اصلی
pl. language U زبان پی ال وان
gestural postural language U زبان اطواری
grammer U دستور زبان
pl/ U زبان پی ال وان
portugese U زبان پرتغالی
portuguese U زبان پرتقالی
gaulish U زبان گال
declarative language U زبان اعلانی
glossal U مربوط به زبان
British U زبان انگلیسی
tartar U زبان تاتاری
glibness U طلاقت زبان
dumb language U زبان حال
tartars U زبان تاتاری
fabricated language U زبان ساختگی
enquiry language U زبان پرس و جو
source language U زبان اصلی
source language U زبان منبع
sophist U زبان باز
english speaking U انگلیسی زبان
snobol language U زبان اسنوبول
flemish U زبان فلاندرز
smooth tongued U چرب زبان
slip of the tongue U لغزش زبان
estonian U زبان استونی
philology U علم زبان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com