Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
panatrope
U
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pickup
U
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
stereos
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
scooped
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoop
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoops
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scooping
U
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
squawks
U
صدای اردک دراوردن
creaks
U
صدای غوک دراوردن
keck
U
صدای قی کردن دراوردن
gong
U
صدای زنگ دراوردن
squawk
U
صدای اردک دراوردن
squawked
U
صدای اردک دراوردن
gongs
U
صدای زنگ دراوردن
slurps
U
صدای مکیدن دراوردن
creaked
U
صدای غوک دراوردن
slurped
U
صدای مکیدن دراوردن
slurping
U
صدای مکیدن دراوردن
cuckoos
U
صدای فاخته دراوردن
cuckoo
U
صدای فاخته دراوردن
creaking
U
صدای غوک دراوردن
creak
U
صدای غوک دراوردن
slurp
U
صدای مکیدن دراوردن
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
buzzers
U
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzer
U
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
rumbled
U
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grated
U
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumble
U
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grates
U
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
grate
U
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumbles
U
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
chimes
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
crack
U
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
cracks
U
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
chiming
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
rosette
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
hemostat
U
اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
smoke consumer
U
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
knell
U
ناقوس عزارا بصدا دراوردن صدای ضربه ناقوس
plunk
U
صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
aircraft battery
U
منبع الکتریکی برای هواپیما
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
generator
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydrostat
U
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب
calking chisel
نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
capacitance
U
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
bottoming tap
U
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
torque
U
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
eyeleteer
U
الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
take over bid
U
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy
U
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
landline
U
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
down
U
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
inductor
U
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
three pin plug
U
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
Baa!
U
بع!
[صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
snip snap
U
صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
spkr
U
بلندگو
microphone
U
بلندگو
speaker
U
بلندگو
loudspeaker
U
بلندگو
speakers
U
بلندگو
microphones
U
بلندگو
terminator
U
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
head load control
U
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
baffle
U
تیغه بلندگو
baffling
U
تیغه بلندگو
grilles
U
پنجره بلندگو
grille
U
پنجره بلندگو
grille cloth
U
پارچه بلندگو
baffled
U
تیغه بلندگو
caller
U
گوینده با بلندگو
callers
U
گوینده با بلندگو
baffles
U
تیغه بلندگو
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
recorder
U
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders
U
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
voice
U
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing
U
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voices
U
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
fdm
U
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
continuity light
U
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
epos
U
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
public address system
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
public address systems
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
corona
U
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas
U
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
talking machine
U
گرامافون
record players
U
گرامافون
record player
U
گرامافون
gramophones
U
گرامافون
phonograph
U
گرامافون
gramophone
U
گرامافون
phonographs
U
گرامافون
Energy Star
U
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
catchpenny
U
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
disc
U
صفحه گرامافون
phone cartridge
U
پیکاپ گرامافون
phonograph record
U
صفحه گرامافون
recordings
U
صفحه گرامافون
phonograph oscillator
U
اوسیلاتور گرامافون
phonograph pickup
U
پیکاپ گرامافون
record
U
صفحه گرامافون
phono pickup
U
پیکاپ گرامافون
platter
U
صفحه گرامافون
cartridges
U
پیکاپ گرامافون
discs
U
صفحه گرامافون
recording
U
صفحه گرامافون
platters
U
صفحه گرامافون
cartridge
U
پیکاپ گرامافون
intercommunication system
U
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
phonogramic
U
وابسته به گرامافون یا صدانگار
flip side
U
پشت صفحهی گرامافون
discophile
U
علاقمند به صفحات گرامافون
phonogrammic
U
وابسته به گرامافون یا صدانگار
tone arm
U
الت سوزن نگهدار گرامافون
disc recording
U
ضبط روی صفحه گرامافون
aliasing
U
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
discography
U
ضبط صدا و ثبت ان بر روی صفحه گرامافون
phonograph
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographic
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking books
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking book
U
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
microgroove
U
سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
phonographs
U
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
juke joint
U
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
free hand
U
بی اسباب
doodads
U
اسباب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com