Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
transmissions
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
cabinet prejection
U
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
etna
U
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
brinell hardness
U
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
final setting time
U
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
tautness
U
کشیدگی وسفتی
sylosis
U
اماس پلک وسفتی
temper
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
drencher
U
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
trigonometer
U
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
inhalator
U
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
turnspit
U
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
dichroscope
U
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
corer
U
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
fanner
U
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
skiascope
U
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
ferromagnetic substances
U
اجسام فرومغناطیسی
geniculate bodies
U
اجسام زانویی
hard goods
U
اجسام سخت
magnetic materials
U
اجسام مغناطیسی
golgy tendon organ
U
اجسام گلژی
diamagnetic materials
U
اجسام دیامغناطیسی
paramagnetic
U
اجسام پارامغناطیسی
non magnetic materials
U
اجسام نامغناطیسی
somatology
U
علم اجسام
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
static
U
وابسته به اجسام ساکن
gyrostatics
U
مبحث چرخش اجسام
salvages
U
انبار اجسام قراضه
salvaging
U
انبار اجسام قراضه
statics
U
مبحث اجسام ایستا
salvaged
U
انبار اجسام قراضه
salvage
U
انبار اجسام قراضه
hard goods
U
اجسام پایدار ومقاوم
solids press down
U
اجسام جامد سوی
corpora quadrigemina
U
اجسام چهار قلو
dynamics
U
مبحث حرکت اجسام
micromotion
U
حرکت اجسام خرد
general properties of bodies
U
خواص عمومی اجسام
isomer
U
اجسام متشابه الترکیب
statics
U
ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
separation of interfering substances
U
جدا کردن اجسام مزاحم
shiwari
U
شکستن اجسام سخت درکاراته
kinetic theory
U
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
physicochemical
U
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
stereography
U
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
plastomer
U
اجسام چند وجهی سخت وجامد
wham
U
صدای بهم خوردن اجسام جامد
deep draw
U
ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
dry measure
U
مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
ballistics
U
علم حرکت اجسام پرتاب شونده
dioptrics
U
مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
blisters
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology
U
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
ideogram
U
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
blistered
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
catalyst
U
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
aerostatics
U
مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
buttock lines
U
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
mechanics
U
علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
catalysts
U
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
goldstone
U
جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
adjustable split die
وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
lamplighter
U
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
plastogene
U
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
trampolines
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes
U
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampoline
U
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
Havana
U
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
airbed
U
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
barbette
U
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
sailed
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
cryogenics
U
سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
kick about
U
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
bedbug
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
bedbugs
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
moulding board
U
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
they overtax our strength
U
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
skipjack
U
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
they are under serveillance
U
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
endoparasite
U
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
collarette
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
needleful
U
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
bacillus
U
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
reference librery
U
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
circular dispersion
U
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
promenade concert
U
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
halophile
U
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
gridiron
U
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
gabionade
U
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
Bantu
U
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
wimble
U
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
rolling
U
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
litters
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
fog curing room
U
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
american plan
U
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
G-string
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
littering
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
G-strings
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
kermis
U
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
litter
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
gingall
U
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
embrasure
U
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures
U
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
camp followers
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bloody marys
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
littered
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
crazing mill
U
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
brainstorming
U
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
ether
U
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
live box
U
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
matriculated students
U
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
moleskin
U
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bowling alley
U
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
creme
U
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
energetics
U
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
bowling alleys
U
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
vasculum
U
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
rigorism
U
سختی
inflexibility
U
سختی
difficulty
U
سختی
difficulties
U
سختی
flintiness
U
سختی
intensity
U
سختی
severity
U
سختی
hardship
U
سختی
hardness
U
سختی
rigor
U
سختی
seriously
U
به سختی
heavily
U
به سختی
rigidity
U
سختی
hardships
U
سختی
oppressiveness
U
سختی
odburacy
U
سختی
impenetrableness
U
سختی
implacability
U
سختی
inclemency
U
سختی
inexorability
U
سختی
induration
U
سختی
inexpiableness
U
سختی
intractability
U
سختی
intolerableness
U
سختی
intension
U
سختی
rigour
U
سختی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com