English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
eidograph U اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
transmissions U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
etna U فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
tautness U کشیدگی وسفتی
sylosis U اماس پلک وسفتی
temper U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
false attack U حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
drencher U اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
metronomes U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
trigonometer U اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
metronome U اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
inhalator U اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
turnspit U اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
dichroscope U اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
corer U اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
fanner U غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
eudiometer U اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
swing bar U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
skiascope U اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
ferromagnetic substances U اجسام فرومغناطیسی
geniculate bodies U اجسام زانویی
hard goods U اجسام سخت
magnetic materials U اجسام مغناطیسی
golgy tendon organ U اجسام گلژی
diamagnetic materials U اجسام دیامغناطیسی
paramagnetic U اجسام پارامغناطیسی
non magnetic materials U اجسام نامغناطیسی
somatology U علم اجسام
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
respirator U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
respirators U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
static U وابسته به اجسام ساکن
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
salvages U انبار اجسام قراضه
salvaging U انبار اجسام قراضه
statics U مبحث اجسام ایستا
salvaged U انبار اجسام قراضه
salvage U انبار اجسام قراضه
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
solids press down U اجسام جامد سوی
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
dynamics U مبحث حرکت اجسام
micromotion U حرکت اجسام خرد
general properties of bodies U خواص عمومی اجسام
isomer U اجسام متشابه الترکیب
statics U ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
shiwari U شکستن اجسام سخت درکاراته
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
plastomer U اجسام چند وجهی سخت وجامد
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
dry measure U مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
ballistics U علم حرکت اجسام پرتاب شونده
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology U علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
goldstone U جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
sailed U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sail U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
cryogenics U سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
skipjack U بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
they are under serveillance U انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
bacillus U باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
promenade concert U مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
gridiron U اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
gabionade U خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
wimble U هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
rolling U نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
G-strings U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
kermis U جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
embrasure U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bloody marys U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
crazing mill U اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
brainstorming U گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
moleskin U جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bowling alley U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
creme U نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
energetics U رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
bowling alleys U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
vasculum U کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
rigorism U سختی
inflexibility U سختی
difficulty U سختی
difficulties U سختی
flintiness U سختی
intensity U سختی
severity U سختی
hardship U سختی
hardness U سختی
rigor U سختی
seriously U به سختی
heavily U به سختی
rigidity U سختی
hardships U سختی
oppressiveness U سختی
odburacy U سختی
impenetrableness U سختی
implacability U سختی
inclemency U سختی
inexorability U سختی
induration U سختی
inexpiableness U سختی
intractability U سختی
intolerableness U سختی
intension U سختی
rigour U سختی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com