Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seller's option to duble
U
از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buyer's option to duble
U
مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
duble option
U
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
earnest
U
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
the thing sold
U
مبیع
object of sale
U
مبیع
particulars of sale
U
اوصاف مبیع
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
on second thought
[American E]
U
پس ازتامل بیشتری
on second thoughts
U
پس ازتامل بیشتری
searches
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
contango
U
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
caveatemptor
U
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
buyer's option to duble
U
خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
back wardation
U
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
rather
U
با میل بیشتری ترجیحا
seller's option to duble
U
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
to lead on
U
وادار به اقدامات بیشتری کردن
outsmart
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarted
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarting
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarts
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outbrave
U
شجاعت بیشتری ازدیگران نشان دادن
put option
U
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
A further increase is considered unlikely
[regarded as unlikely]
.
U
افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
You wI'll fail unless you work harder .
U
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
They live abroad for the greater part of the year.
U
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
claiming
U
مطالبه
claims
U
مطالبه
claimed
U
مطالبه
demand
U
مطالبه
demands
U
مطالبه
demanded
U
مطالبه
claim
U
مطالبه
imparisyllabic
U
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
energy demand
U
مطالبه انرژی
asked
<adj.>
<past-p.>
U
مطالبه شده
charge
U
مطالبه بها
exactable
U
قابل مطالبه
exaction
U
مطالبه بزور
charges
U
مطالبه بها
unclaimed
U
مطالبه نشده
claimable
U
قابل مطالبه
claimant
U
مطالبه کننده
demand note
U
مطالبه نامه
demandable
U
قابل مطالبه
demander
U
مطالبه کننده
demands
U
مطالبه کردن
claims
U
مطالبه کردن
to call in
U
مطالبه کردن
omittance is no quit tance
U
مطالبه نکردن
claiming
U
مطالبه کردن
claim
U
مطالبه کردن
demands
U
درخواست مطالبه
claimed
U
مطالبه کردن
demand
U
مطالبه کردن
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
مطالبه شده
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
مطالبه شده
demanded
U
درخواست مطالبه
undercharge
U
کم مطالبه کردن از
demanded
U
مطالبه کردن
demand
U
درخواست مطالبه
to make a demand on somebody
U
مطالبه کردن از کسی
exact
U
بزور مطالبه کردن
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
unasked
U
مطالبه نشده ناپرسیده
claim guarantee form
U
مطالبه پرداخت ضمانتنامه
demands
U
مطالبه تقاضا کردن
claim under a guarantee
U
مطالبه تحت ضمانتنامه
demanded
U
مطالبه تقاضا کردن
exacted
U
بزور مطالبه کردن
exacts
U
بزور مطالبه کردن
exigible
U
خواستنی مطالبه کردنی
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
nonmonetarists
U
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
In regard to the proposed changes I think we need more information.
U
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
exact
U
عین به زور مطالبه کردن
exacted
U
عین به زور مطالبه کردن
exacts
U
عین به زور مطالبه کردن
time deposits
U
مطالبه نقدی موجل از بانک
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
pray in aid
U
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
scalable software
U
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
property in action
U
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
overruns
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scsi
U
پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
extent
U
حد مقدار
mouthfuls
U
مقدار
quantum
U
مقدار
batch
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
single valued
U
تک مقدار
sups
U
مقدار
supping
U
مقدار
what
U
چه مقدار
sprinkling
U
مقدار کم
supped
U
مقدار
volume discount
U
مقدار
batches
U
مقدار
sup
U
مقدار
valuing
U
مقدار
dealt
U
مقدار
t value
U
مقدار تی
smidgen
U
مقدار کم
smidgin
U
مقدار کم
spatter
U
مقدار کم
spattered
U
مقدار کم
spattering
U
مقدار کم
spatters
U
مقدار کم
value
U
مقدار
soupcon
U
مقدار کم
summa
U
مقدار
truth table
U
دو مقدار
values
U
مقدار
amount
U
مقدار
iso quant
U
مقدار
royalty tonnage
U
مقدار
penny worth
U
مقدار کم
sum
U
مقدار
total
U
مقدار
magnitude
U
مقدار
outturn
U
مقدار
sizes
U
مقدار
size
U
مقدار
amounted
U
مقدار
amounting
U
مقدار
amounts
U
مقدار
quantity
U
مقدار
quantities
U
مقدار
percentage
U
مقدار
volumes
U
مقدار
deal
U
مقدار
deals
U
مقدار
volume
U
مقدار
scantling
U
مقدار
measurment
U
مقدار
mouthful
U
مقدار
percentages
U
مقدار
optimum value
U
مقدار بهینه
guest element
U
عنصر کم مقدار
threshold value
U
مقدار استانه
trace element
U
عنصر کم مقدار
thermal power
U
مقدار حرارتی
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
hoist
U
مقدار کشش
value
U
قدر مقدار
hoisted
U
مقدار کشش
hoists
U
مقدار کشش
initial value
U
مقدار اولیه
doses
U
مقدار دارو
doses
U
مقدار مجاز
moisture content
U
مقدار رطوبت
moisture content
U
مقدار تری
dosed
U
مقدار دارو
dosed
U
مقدار مجاز
dose
U
مقدار دارو
dose
U
مقدار مجاز
proportions
U
شباهت مقدار
mean value
U
مقدار میانگین
mean value
U
مقدار متوسط
maximum ratings
U
مقدار حداکثر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com