Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traject
U
از محلی عبور کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bitblt
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
U
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
token bus network
U
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
layer
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
localism
U
ایین محلی علاقه محلی
local procurement
U
تدارک محلی فراورده محلی
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
lock up
U
در محلی محصور کردن
locked up
U
در محلی محصور کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
localises
U
محلی کردن موضعی ساختن
localizing
U
محلی کردن موضعی ساختن
localize
U
محلی کردن موضعی ساختن
localising
U
محلی کردن موضعی ساختن
localizes
U
محلی کردن موضعی ساختن
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
local posts
U
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
passed
U
عبور کردن
traversing
U
عبور کردن
traversed
U
عبور کردن
crosses
U
عبور کردن
passes
U
عبور کردن
overfly
U
عبور کردن
traverse
U
عبور کردن
traverses
U
عبور کردن
transit
U
عبور کردن
crosser
U
عبور کردن
pass
U
عبور کردن
cruises
U
عبور کردن
cruise
U
عبور کردن
cruising
U
عبور کردن
cruised
U
عبور کردن
cross
U
عبور کردن
crossest
U
عبور کردن
localization
U
تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone .
U
به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
cuts
U
عبور کردن گذاشتن
go
U
گذشتن عبور کردن
goes
U
گذشتن عبور کردن
cut
U
عبور کردن گذاشتن
to treat somebody as if they weren't there
<idiom>
U
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
to cut somebody dead
<idiom>
U
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
throttling
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttles
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttle
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttled
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
passage of lines
U
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
ranged
U
عبور کردن مسطح کردن
range
U
عبور کردن مسطح کردن
ranges
U
عبور کردن مسطح کردن
traverses
U
عبور کردن قطع کردن
traverse
U
عبور کردن قطع کردن
traversed
U
عبور کردن قطع کردن
traversing
U
عبور کردن قطع کردن
to prospect for gold
U
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
Cambridge ring
U
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
bloop
U
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
locals
U
محلی
occupation crossing
U
پل محلی
residential
U
محلی
native
U
محلی
natives
U
محلی
sympatry
U
هم محلی
domestic
U
محلی
local
<adj.>
U
محلی
regional
<adj.>
U
محلی
regionally
U
محلی
regional
U
محلی
local line
U
خط محلی
vernacular
U
محلی
topical
U
محلی
parochial
U
محلی
vernaculars
U
محلی
autochthon
U
محلی
autochthonous
U
محلی
local
U
محلی
local government
U
حاکم محلی
local center
U
مرکز محلی
local authority
U
انجمن محلی
local norm
U
هنجار محلی
local circuit
U
مدار محلی
ordinance
U
مقررات محلی
homebrew
U
بازیگر محلی
local group
U
گروه محلی
local government
U
حکومت محلی
local file
U
فایل محلی
ordinances
U
مقررات محلی
local enquiry
U
بازجویی محلی
local echo
U
پژواک محلی
local terminal
U
پایانه محلی
local currency
U
پول محلی
local road
U
راه محلی
local network
U
شبکه محلی
local security
U
تامین محلی
local paper
U
روزنامه محلی
off
U
از محلی بخارج
local procurement
U
خرید محلی
local national
U
سکنه محلی
local mode
U
باب محلی
local storage
U
انباره محلی
local loop
U
حلقه محلی
indigenous industries
U
صنایع محلی
local store
U
ذخیره محلی
local intelligence
U
هوش محلی
local area network
U
شبکه محلی
local investigation
U
تحقیق محلی
local purchase
U
خرید محلی
local time
U
وقت محلی
placing
U
در محلی گذاردن
legman
U
خبرنگار محلی
patter
U
لهجه محلی
pattered
U
لهجه محلی
localized
U
محلی - محصوربهیکمحل
parish council
U
شورای محلی
pattering
U
لهجه محلی
patters
U
لهجه محلی
localism
U
اصطلاح محلی
place
U
در محلی گذاردن
territorial
U
محلی منطقهای
local time
U
زمان محلی
costume
U
لباس محلی
costumes
U
لباس محلی
provincial
U
ولایتی محلی
civil time
U
ساعت محلی
places
U
در محلی گذاردن
regional purchase
U
خرید محلی
dialect
U
زبان محلی
dialects
U
زبان محلی
provincialism
U
محلی اندیشی
brogue
U
لهجه محلی
local terminal
U
ترمینال محلی
homebred
U
بازیگر محلی
brogues
U
لهجه محلی
kangoroo court
U
دادگاه محلی
sepoy
U
پاسبان محلی
provincial road
U
جاده محلی
local vertical
U
قائم محلی
domestic economy
U
اقتصاد محلی
local variable
U
متغیر محلی
reference
U
دستیابی به محلی در حافظه
references
U
دستیابی به محلی در حافظه
autonomy
U
استقلال محلی محدود
provincialism
U
عقایدوافکار محدود محلی
provincialism
U
گویش یا لهجه محلی
recorder
U
رئیس دادگاه محلی
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
local exchange
U
ردوبدل کننده محلی
local authority
U
مرجع صلاحیتدار محلی
recorders
U
رئیس دادگاه محلی
grass roots
U
اجتماع محلی منشاء
square dance
U
رقص محلی امریکا
rural district council
U
انجمن محلی زراعی
locals
U
داخلی اخبار محلی
overrun
U
سرتاسر محلی رافراگرفتن
step out
U
از محلی خارج شدن
overrunning
U
سرتاسر محلی رافراگرفتن
overruns
U
سرتاسر محلی رافراگرفتن
vernacularism
U
استعمال زبان محلی
somewhere
U
یک جایی دریک محلی
local
U
داخلی اخبار محلی
district call box
U
جعبه خبر محلی
decentralizing
U
حکومت محلی دادن
overwrite
U
نوشته داده در محلی
overwrite
U
بالای محلی نوشتن
decentralised
U
حکومت محلی دادن
To keep away from a place.
U
از محلی دور شدن
decentralize
U
حکومت محلی دادن
decentralises
U
حکومت محلی دادن
decentralising
U
حکومت محلی دادن
decentralizes
U
حکومت محلی دادن
getup
<idiom>
U
لباس محلی پوشیدن
local group of galaxies
U
کهکشانهای گروه محلی
local hour angle
U
زاویه ساعتی محلی
to go on the parish
U
اعانه محلی گرفتن
take it out on
<idiom>
U
بی محلی به خاطر عصبانیت
emplace
U
در محلی قرار دادن
somewheres
U
یک جایی دریک محلی
local traffic
U
رفت و امد محلی
local subscriber
U
مشترک تلفنی محلی
local warning
U
اعلام خطر محلی
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
folkish
U
شبیه افسانه هاوعادات محلی
sites
U
محلی که پایه چیزی باشد
local warning
U
سیستم اعلام خطر محلی
costumiers
U
خیاط لباسهای محلی وویژه
zero slot lan
U
شبکه محلی بدون شکاف
maps
U
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
independency
U
اصول استقلال کلیساهای محلی
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com