English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
meekly U از روی فروتنی یا افتادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lowliness U فروتنی
meekness U فروتنی
modesty U فروتنی
demission U فروتنی
self humiliation U فروتنی
courteousness U فروتنی
humility U فروتنی
lowlihead U فروتنی
humbleness U فروتنی
abase oneself U فروتنی کردن
humblest U فروتنی کردن
to humble oneself U فروتنی کردن
humble U فروتنی کردن
modesty U عفت فروتنی
submissively U ازروی فروتنی
modestly U با ازرم از روی فروتنی
to feel humbled U احساس فروتنی کردن
lowlily U از روی پستی یا فروتنی
selfhumbling U فروتنی خود شکنی
to be humbled U احساس فروتنی کردن
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
humbly U از روی فروتنی یا خضوع و خشوع
self abasement U پست سازی یا تحقیر خود فروتنی
cringed U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringe U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
lag U پس افتادگی
enthralment U افتادگی
humility U افتادگی
retardation U پس افتادگی
lagged U پس افتادگی
languor U از پا افتادگی
arrearage U پس افتادگی
self effacement U افتادگی
lags U پس افتادگی
impaction U گیر افتادگی
lap seam U رویهم افتادگی
forward slip U پیش افتادگی
forwardness U پیش افتادگی
falling of the womb U پائین افتادگی
breakdown U از کار افتادگی
disfavour U از نظر افتادگی
to humble oneself U افتادگی نمودن
disfavor U از نظر افتادگی
retard time U عقب افتادگی
prosiness U پیش پا افتادگی
prolapsus U بیرون افتادگی
prolapsus U پایین افتادگی
prolapse U پایین افتادگی
pretermission U از قلم افتادگی
ommission U از قلم افتادگی
social lag U پس افتادگی اجتماعی
drop out U از قلم افتادگی
omission U از قلم افتادگی
humbly U از روی افتادگی
omissions U از قلم افتادگی
disfigurements U از شکل افتادگی
disfigurement U از شکل افتادگی
modestly U با افتادگی با تواضع
banality U پیش پا افتادگی
paralysis U ازکار افتادگی
obsolescence U ازرواج افتادگی
overlapping U روی هم افتادگی
defeats U از شکل افتادگی
defeating U از شکل افتادگی
breakdowns U از کار افتادگی
disfiguration U ازشکل افتادگی
cultural lag U پس افتادگی فرهنگی
defeat U از شکل افتادگی
defeated U از شکل افتادگی
commonplaceness U پیش پا افتادگی
backwardness U عقب افتادگی
deflections U پایین افتادگی واخمش
deflection U پایین افتادگی واخمش
lap U زیرکار رویهم افتادگی
angle of lead U زاویه پیش افتادگی
lapped U زیرکار رویهم افتادگی
downtime U مدت از کار افتادگی
prosaicness U پیش پا افتادگی سادگی
retard time U زمان عقب افتادگی
missing parts test U ازمون افتادگی وار
down time U مدت از کار افتادگی
lead of phase U پیش افتادگی فاز
lead angle U زاویه پیش افتادگی
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
overlap of distillat curves U رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
leeway U عقب افتادگی راه گریز
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
sweeny U از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeney U ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
condescended U فروتنی کردن خود را پست کردن
condescend U فروتنی کردن خود را پست کردن
condescends U فروتنی کردن خود را پست کردن
forward slip U جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advancing U پیش افتادن پیش افتادگی
advances U پیش افتادن پیش افتادگی
advance U پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes U رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com