Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
indifferently
U
از روی خونسردی یا بی علاقگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indifference
U
خونسردی
phlegm
U
خونسردی
coolness
U
خونسردی
self-possession
U
خونسردی
composure
U
خونسردی
ckoke up
U
از کف دادن خونسردی
poikilothermism
U
خونسردی جانور
ice
U
خونسردی و بی اعتنایی
meekness
U
خونسردی ونرمی
stupidness
U
بی علاقگی
apathy
U
بی علاقگی
emotionlessness
U
بی علاقگی
inappetence
U
بی علاقگی
unconcern
U
بی علاقگی
indifference
U
بی علاقگی
apathy
U
بی علاقگی
disinterestedness
U
بی علاقگی
unconcern
U
عدم علاقه خونسردی
lightly
U
ازروی بی علاقگی
half hearted
U
از روی بی علاقگی
list lessly
U
از روی بی علاقگی
listlessness
U
بی علاقگی بی میلی
incivism
U
بی علاقگی به میهن
keep cold
U
خونسردی خود را حفظ کردن
boil
U
[خونسردی خود را از دست دادن]
stupidities
U
کند ذهنی بی علاقگی
stupidity
U
کند ذهنی بی علاقگی
lethargy
U
خواب مرگ بی علاقگی
to lose one's temper
U
متین بودن خونسردی نشان دادن
disinterestedly
U
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
To kI'll someone in cold blood.
U
درنهایت خونسردی خون کسی را ریختن ( کشتن )
indifference to any thing
U
خون سردی یا بی علاقگی نسبت به چیزی
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
to roll one's eyes
<idiom>
U
نشان دادن بی میلی
[بی علاقگی]
به انجام کاری
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com