Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
orinasal
U
از دهان و بینی درامده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face hold
U
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
drivel
U
اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
out
U
از زیرچاپ درامده
pin feather
U
پرتازه درامده
shaped
U
بشکل درامده
impassioned
U
به جنبش درامده
spent
U
از پا درامده کوفته
wrought
U
به شکل درامده
out-
U
از زیرچاپ درامده
outed
U
از زیرچاپ درامده
update
U
به روز درامده
updated
U
به روز درامده
updates
U
به روز درامده
vibrant
U
به تپش درامده
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
enteringthe room he silmed
U
باطاق درامده لبخندزد
extatic
U
بوجد درامده وجداور
dislocated
U
جابجاشده ازمفصل درامده
corporate
U
بصورت شرکت درامده
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
out of pocket expenses
U
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
lycanthrope
U
ادمی که بشکل گرگ درامده باشد
succubus
U
جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
knight hospitaller
U
کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
turbostarter
U
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
turbopump
U
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
cam ring
U
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
capital stock
U
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
mouths
U
دهان
slobbering
U
اب دهان
slobbered
U
اب دهان
mouthed
U
دهان
slobber
U
اب دهان
unmuffle
U
دهان
mouth
U
دهان
saliva
U
اب دهان
spittle
U
اب دهان
OS
U
دهان
astomatous
U
بی دهان
jibs
U
دهان
jibbing
U
دهان
jibbed
U
دهان
jib
U
دهان
astomatal
U
بی دهان
slobbers
U
اب دهان
puss
U
دهان
gobs
U
دهان
polystomatous
U
دهان
chops
U
دهان
polystome
U
دهان
gob
U
دهان
potato box
U
دهان
mouthing
U
دهان
openmouthed
U
دهان باز
scolds
U
ادم بد دهان
palates
U
سقف دهان
rictus
U
چاک دهان
halitosis
U
گند دهان
slobbers
U
دهان را اب انداختن
scolded
U
ادم بد دهان
peroral
U
از راه دهان
palate
U
سقف دهان
fetid
U
گند دهان
scold
U
ادم بد دهان
neb
U
پوزه دهان
insalivate
U
اب دهان زدن به
gymnostomous
U
برهنه دهان
stomatic
U
شبیه دهان
slobbering
U
دهان را اب انداختن
fomalhaut
U
دهان ماهی
stomatal
U
وابسته به دهان
mouthing
U
در دهان گذاشتن
stomatitis
U
ورم دهان
stomatal
U
دهان دار
slobber
U
دهان را اب انداختن
mouths
U
در دهان گذاشتن
stoma
U
شکاف دهان
microstomous
U
کوچک دهان
cyclostomate
U
دهان گرد
cyclostomatous
U
دهان گرد
mouthy
U
دهان دار
stomatology
U
دهان پزشکی
astomatal
U
فاقد دهان
spits
U
اب دهان خدو
reeks
U
بخار دهان
say a mouthful
<idiom>
U
حرف دهان پر کن
slobbered
U
دهان را اب انداختن
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
oral
U
از راه دهان
orals
U
از راه دهان
gag
U
دهان باز کن
throat
U
صدا دهان
gagged
U
دهان باز کن
gagging
U
دهان باز کن
stomatous
U
دهان دار
reeking
U
بخار دهان
gags
U
دهان باز کن
widemouthed
U
دهان باز
mouth-watering
U
دهان آب انداز
mouth
U
در دهان گذاشتن
mouthed
U
در دهان گذاشتن
toho
U
دهان ببر
mouthwash
U
دهان شویه
throats
U
صدا دهان
mouthwashes
U
دهان شویه
reek
U
بخار دهان
to shut up
U
دهان بستن
reeked
U
بخار دهان
spit
U
اب دهان خدو
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
drooled
U
اب از دهان تراوش شدن
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
drool
U
اب از دهان تراوش شدن
mugging
U
ساده لوح دهان
muzzled
U
دهان بند دهنه
muzzles
U
دهان بند دهنه
muzzling
U
دهان بند دهنه
paralysis of the face
U
لغو یا کجی دهان
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
gags
U
دهان بند بستن
drooling
U
اب از دهان تراوش شدن
squiggles
U
در دهان قرقره کردن
squiggle
U
در دهان قرقره کردن
mugs
U
ساده لوح دهان
fullmouthed
U
دارای دهان کامل
ejaculated
U
از دهان بیرون پراندن
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
ejaculate
U
از دهان بیرون پراندن
drools
U
اب از دهان تراوش شدن
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
aboral
U
نقطه مقابل دهان
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
gagging
U
دهان بند بستن
gagged
U
دهان بند بستن
ejaculating
U
از دهان بیرون پراندن
muzzle
U
دهان بند دهنه
ejaculates
U
از دهان بیرون پراندن
mug
U
ساده لوح دهان
mugged
U
ساده لوح دهان
clump block
U
قرقره دهان گشاد
pie hole
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
mush
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
cake-hole
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
slobber
U
اب دهان روان ساختن
yap
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
slobbered
U
اب دهان روان ساختن
slobbering
U
اب دهان روان ساختن
slobbers
U
اب دهان روان ساختن
gob
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
to escape one's lips
U
از دهان کسی در رفتن
To muzzle the people.
U
دهان مردم را بستن
throw to the wolves
<idiom>
U
به دهان گرگ انداختن
jaws
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
trap
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
chops
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
maw
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
toadfish
U
ماهی دهان گشاددریایی
swearer
U
ادم بد دهان وفحاش
dry mouth syndrome
U
خشکی دهان
[پزشکی]
gag
U
دهان بند بستن
screw up
U
غنچه کردن دهان
dry mouth
U
خشکی دهان
[پزشکی]
halitosis
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
fetor oris
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
bad breath
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
sound off
U
مزه دهان کسیرافهمیدن
spiracular
U
شبیه سوراخ دهان
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
trap
U
نیرنگ فریب دهان
bazoo
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
xerostomia
U
خشکی دهان
[پزشکی]
stomatogastric
U
وابسته به دهان ومعده
socket
کام
[سقف دهان]
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
To sound someone out . To feel someones pulse .
U
مزه دهان کسی را فهمیدن
living from hand to mouth
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
a hand to mouth existence
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
aftertastes
U
اثر و طعم غذا در دهان
aftertaste
U
اثر و طعم غذا در دهان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com