English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dehypnotize U از حالت هیپنوتیزم خارج شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
to decline from the parallel U از حالت موازی خارج شدن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demagnetizer U وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
hypnotic U هیپنوتیزم
mesmerism U هیپنوتیزم
neurypnology U هیپنوتیزم
mesmerizes U هیپنوتیزم کردن
hypnosis U خواب هیپنوتیزم
mesmerized U هیپنوتیزم شدن
mesmerized U هیپنوتیزم کردن
mesmerize U هیپنوتیزم شدن
mesmerising U هیپنوتیزم کردن
mesmerising U هیپنوتیزم شدن
mesmerize U هیپنوتیزم کردن
mesmerises U هیپنوتیزم شدن
hypnotization U هیپنوتیزم کردن
hypnotist U هیپنوتیزم کننده
autohypnosis U هیپنوتیزم خود
mesmerizes U هیپنوتیزم شدن
mesmerizing U هیپنوتیزم شدن
mesmerizing U هیپنوتیزم کردن
self hypnosis U هیپنوتیزم خود
mesmerised U هیپنوتیزم کردن
mesmerised U هیپنوتیزم شدن
mesmerises U هیپنوتیزم کردن
cataplexy U هیپنوتیزم حیوانی
hypnogenesis U ایجاد خواب هیپنوتیزم
hypnotising U خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotizing U خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotised U خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotizes U خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotized U خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotize U خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotises U خواب هیپنوتیزم کردن
mesmerist U متخصص علم هیپنوتیزم خواب کن
hypnogenetic U ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
hypnotism U علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
hypnoid U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
out- U خارج
externally U از خارج
off U خارج از
outside U در خارج
out-of- U خارج از
outside U خارج
externals U خارج
per U خارج از
outed U خارج
out U خارج
external U خارج
abroad U خارج
out of U خارج از
outsides U در خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
forth of U خارج از
non-combatants U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
off side U خارج از خط
non combatant U خارج از صف
outsides U خارج
out of tune U خارج
aroint U خارج شو
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
fescennine U خارج ازاخلاق
from outside U از خارج [از شهر]
abroad خارج از کشور
out of turn U خارج از نوبت
outboard bearing U یاتاقان خارج
nonsense U خارج از منطق
from out of town U از خارج [از شهر]
outbye U خارج از دور از
away U دوراز خارج
off key خارج از مایه
discharges U خارج کردن
discharge U خارج کردن
out of doors U خارج ازمنزل
outside U به سمت خارج
oversea U خارج از کشور
over the side U خارج از ناو
ouyby U خارج از دور از
phase out U خارج کردن
inaccessible U خارج از دسترس
foreign market U بازار خارج
from the outside U از خارج [از جایی]
derails U از خط خارج شدن
outsides U به سمت خارج
ejects U خارج کردن
without U بطرف خارج
outdoors U خارج از منزل
overseas U خارج ازکشور
torts U خارج از قرارداد
tort U خارج از قرارداد
out of question U خارج از موضوع
extraneous U خارج از قلمروچیزی
alfresco U خارج از منزل
unship U خارج کردن
neither here nor there U خارج ازموضوع
ejecting U خارج کردن
ejected U خارج کردن
eject U خارج کردن
popping U خارج شدن
derails U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
eccentrics U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
off center U خارج از مرکز
irrelevant U خارج از موضوع
quotient U خارج قسمت
not to the point U خارج از موضوع
outed U خارج از حدود
outed U خارج بیرون
out- U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
out U خارج از حدود
quotients U خارج قسمت
out of action U خارج ازنبرد
out of door U خارج ازمنزل
issues U خارج شدن
issued U خارج شدن
out of U در خارج بواسطه
out-of- U در خارج بواسطه
out of line U خارج از خط جبهه
out of phase U خارج از فاز
out of proportion U خارج از اندازه
out U خارج بیرون
outbound U مربوط به خارج
endarch U متشکل در خارج
soto uke U دفاع از خارج
exits U خارج شدن
exit U خارج شدن
emissive U خارج شونده
to rule out U خارج کردن
extra regular U خارج ازقاعده
extra spectral U خارج طیفی
extracellular U خارج سلولی
cross country U خارج از جاده
submultiple U خارج قسمت
extragalactic U خارج کهکشانی
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
egress U خارج شدن
off duty U خارج از نگهبانی
off duty U خارج از خدمت
emigration U مهاجرت به خارج
to fall out U خارج شدن
bring out U خارج کردن
off season U خارج از فصل
double out U 081 خارج
outbound U خارج ازمحدوده
expulse U خارج کردن
abaxile U خارج از مرکز
void U خارج شدن
acentric U خارج از مرکز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com