Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
offshore
U
از جانب ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
fair faced
U
حق به جانب
side
U
جنب جانب
sides
U
جنب جانب
centripetal
U
جانب مرکزی
favouritism
U
جانب کسی را گرفتن
centripetal force
U
نیروی جانب مرکز
centripetal acceleration
U
نیروی جانب مرکز
To err on the side of caution.
U
جانب احتیاط راگرفتن
providentially
U
از مشیت الهی من جانب الله
self proclaimed
U
ادعاشده از جانب خود شخص
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
estate in reversion
U
هبه قابل رجوع از جانب واهب
i made him my proxy
U
او رااز جانب خود وکیل کردم
he voted by proxy
U
کسی را از جانب خودوکیل کردکه رای دهد
bear in
U
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
bakuninism
U
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
the present writer
U
این بنده این جانب
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
banks
U
ساحل
littoral
U
ساحل
landside
U
ساحل
bank
U
ساحل
sea shore
U
ساحل
coast
U
ساحل
beach
U
ساحل
coasts
U
ساحل
beached
U
ساحل
rivage
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
brae
U
ساحل
beaches
U
ساحل
causey
U
ساحل
shore
U
ساحل
shores
U
ساحل
beached
U
زدن به ساحل
riparian
U
ساحل رودخانه زی
coastward
U
بطرف ساحل
near shore
U
نزدیک به ساحل
beaches
U
زدن به ساحل
land combat
U
نبرد در ساحل
on shore
U
روی ساحل
coast guardsman
U
ساحل بان
beached
U
ساحل شنی
coastward
U
درامتداد ساحل
beaches
U
ساحل شنی
bank revetment
U
پوشش ساحل
bankside
U
شیب ساحل
low lander
U
ساحل نشین
basegram
U
پیام از ساحل
river line
U
خط ساحل رودخانه
coral reef
U
ساحل مرجانی
coastwise
U
درطول ساحل
hard beach
U
ساحل مستحکم
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
coastwards
U
درامتداد ساحل
backshore
U
ساحل جزرو مد
back beach
U
ساحل جزرو مد
attack group
U
گروه تک به ساحل
coastwards
U
بطرف ساحل
sea coast
U
ساحل دریا
beach party
U
تیم ساحل
seacoast
U
ساحل دریا
bank protection
U
ساحل داری
beach
U
ساحل شنی
in-
U
نزدیک ساحل
offshore
U
دور از ساحل
shores
U
ساحل دریا
shore
U
ساحل دریا
onshore
U
واقع در ساحل
inshore
U
به طرف ساحل
shore
U
کرانه ساحل
shores
U
کرانه ساحل
in
U
نزدیک ساحل
stethe
U
ساحل رودخانه
beach
U
زدن به ساحل
sandbanks
U
ساحل شنی
sandbank
U
ساحل شنی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shore duty
U
خدمت ساحل
seashores
U
ساحل دریا
river banks
U
ساحل رودخانه
river bank
U
ساحل رودخانه
seashore
U
ساحل دریا
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
bar
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
inside
U
موج نزدیک ساحل
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
hinterland
U
زمین پشت ساحل
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
lee shore
U
ساحل در معرض باد
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
retracts
U
دور شدن از ساحل
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle
U
زاویه شیب ساحل
Ivory Coast
U
کشور ساحل عاج
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
retracting
U
دور شدن از ساحل
retracted
U
دور شدن از ساحل
put out
U
از ساحل عازم شدن
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
seebreeze
U
باد از دریا به ساحل
insides
U
موج نزدیک ساحل
retract
U
دور شدن از ساحل
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
shore break
U
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
to wash something ashore
U
بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up
U
بکنار ساحل شستن چیزی
offshore winds
U
بادخشکی بادهای دور از ساحل
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
skate boat
U
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
cay
U
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
alighting area
U
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
barrier reef
U
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
council of entent
U
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
point break
U
موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landings
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
liberty man
U
ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
beachhead
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
dune
U
خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
wharves
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
approach line
U
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
wharfs
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat
U
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
soup
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
camp-shedding
U
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
soups
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
bollards
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hard-up
U
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up
U
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollard
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
scylla
U
صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
mooring penant
U
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdown
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group
U
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdowns
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage
U
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
catch
U
مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
left slide
U
حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
hard beach
U
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
cabotage
U
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
riverine
U
داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
riverain
U
کرانه نشین ساحل نشین
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com