Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Fine words butter no parsnips.
U
از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
booster
U
ولت افزای
boosters
U
ولت افزای
differential booster
U
ولت افزای تفاضلی
increment key
U
کلید شدت افزای
booster transformer
U
مبدل ولت افزای
booster converter
U
تبدیلگر ولت افزای
loading coil
U
پیچک بار افزای
compliment
U
تعارف
complimented
U
تعارف
compliments
U
تعارف
complimenting
U
تعارف
unceremonious
U
بی تعارف
chivalry
U
تعارف
comity
U
تعارف
unceremoniously
U
بی تعارف
passwords
U
کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند
password
U
کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند
florulent
U
خوش تعارف
offerer
U
تعارف کننده
smoothe
U
تعارف امیز
ceremoniousness
U
رعایت تعارف
uncomplimentary
U
بی تعارف ناخوشایند
offer round
U
به همه تعارف کردن
left handed compliment
U
تعارف غیر صمیمانه
bluntly
U
بدون تعارف ونزاکت
There is no need dor ceremony between us.
U
تعارف رابگذار کنار
to make a present of
U
پیشکش یا تعارف کردن
An insincere offer(gesture).
U
تعارف خشک وخالی
redliner
U
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
an empty gesture
U
رفتار
[تعارف]
خشک وخالی
salutations
U
تعارف سلام اول نامه
Dont mention it . You are welcome.
U
اختیار دارید (درمقام تعارف )
Offer him some chocolates.
U
به ایشان شکلات تعارف کنید
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .
U
قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
well oiled
U
تعارف امیز چرب و نرم
Lets talk business. Lets talk turkey.
U
بی تعارف وجدی حرف بزنیم
One could be taken up on ones offer.
U
تعارف آمد نیامد دارد
salutation
U
تعارف سلام اول نامه
to ply any one with drink
U
باصرارنوشابه بکسی تعارف کردن
I realy mean it .
U
جدی می گویم فکر نکن تعارف می کنم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
U
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
summa
U
مبلغ
propagandists
U
مبلغ
propagandist
U
مبلغ
quantum
U
مبلغ
lump sums
U
مبلغ کل
tots
U
مبلغ
amounts
U
: مبلغ
promoters
U
مبلغ
tot
U
مبلغ
quantities
U
مبلغ
amounting
U
مبلغ
quantity
U
مبلغ
amount
U
مبلغ
amounting
U
: مبلغ
amounted
U
: مبلغ
lump sum
U
مبلغ کل
promoter
U
مبلغ
amounted
U
مبلغ
amount
U
: مبلغ
amounts
U
مبلغ
sums
U
مبلغ
sum
U
مبلغ
the entire sum
U
تمامی مبلغ
premiums
U
مبلغ بیمه
pin money
U
مبلغ ناچیز
evengelist
U
مبلغ مسیحی
twopence
U
مبلغ دو پنس
premium
U
مبلغ بیمه
missionaries
U
مبلغ مذهبی
gross amount
U
مبلغ ناخالص
missioner
U
مبلغ مذهبی
backing
U
مبلغ شرطبندی
entirenss
U
جمع کل مبلغ کل
round
U
مبلغ زیاد
chicken feed
U
مبلغ ناچیز
roundest
U
مبلغ زیاد
convertor
U
مبلغ مذهبی
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
turnover
U
مبلغ فروش
price
U
مبلغ شرطبندی
prices
U
مبلغ شرطبندی
carry forward
U
مبلغ منقول
pittance
U
مبلغ جزئی
converter
U
مبلغ مذهبی
to figure up
مبلغ یا میزان
missionary
U
مبلغ مذهبی
dribblet
U
مبلغ کوچک
hikes
U
مبلغ رابالا بردن
hiked
U
مبلغ رابالا بردن
exaggerated
U
مبلغ اغراق امیز
hiking
U
مبلغ رابالا بردن
capitalization
U
جمع مبلغ سرمایه
ratal
U
مبلغ مشمول مالیات
hike
U
مبلغ رابالا بردن
deductible
U
مبلغ قابل کسر
it was a
U
مبلغ زیادی بود
It was some consikerable amount.
U
مبلغ قابل ملاحظه ای بود
i undertake to pay that sum
U
متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
What is this amount for?
U
این مبلغ برای چیست؟
investments
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
surcharge
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
blank check
U
چک امضاء شده بدون مبلغ
surcharges
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
even money
U
مبلغ مساوی در شرط بندی
outlay
U
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
net amount payable to contractor
U
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
The return on the bonds amounts to ...
U
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
working capital
U
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
He deducts the amount from the invoice.
U
او
[مرد]
این مبلغ را از حساب کسر می کند.
discounted cash flow
U
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
cash and carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
regressive tax
U
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
The borrower is absolutely free to use the amount.
U
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash-and-carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
face value
U
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency
U
نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
poundage
U
مبلغ به پوند وزن به پوند
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com