English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
from pillar to post U ازیک دربدردیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on one hand U ازیک طرف
of the same leaven U ازیک جنس
uniparental U ازیک ولی
ex parte U ازیک طرف
osmosis U ازیک پرده
itineration U ازیک جابجایی دیگر
from stem to stern U ازیک سربسر دیگر
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
dual U استفاده ازیک جفت
consubstantiate U ازیک جنس شدن
aliunde U ازیک جای دیگر
to lose an eye U ازیک چشم نابیناشدن
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
it is useful in a way U ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
gybe U ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
nutcracker U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcrackers U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replay U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
eponymy U اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
polyoestrous U دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
outdegree U تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
Sept U دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
distortions U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
retrieval U عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
concatenate U بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
amphibrach U شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
single transposition U نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
verification U بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
to vote plump U رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
de bounce U مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
consultation chess U بیش از یک نفر در برابر بیش ازیک نفر
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com