Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
biopsy
U
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
xylotomy
U
برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
in vivo
U
بافت زنده
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
microstructure
U
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
use testing
U
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test
U
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element
U
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
U
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
U
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
absolute filter
U
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test
U
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
knitted
U
بافت
of a loose texture
U
شل بافت
neurine
U
بافت پی
texture
U
بافت
context
U
بافت
contexts
U
بافت
textures
U
بافت
of a loose textture
U
شل بافت
gold tisane
U
زر بافت
loose texture
U
بافت شل
knit goods
U
کش بافت
tissue
U
بافت
grain
U
بافت
contexture
U
بافت
fiber
U
بافت
tissues
U
بافت
vivid
U
زنده
viviparous
U
زنده زا
quick
U
زنده
quicker
U
زنده
quickest
U
زنده
coiner
U
زنده
plaster of Paris
U
گچ زنده
livelier
U
زنده
freshest
U
زنده
skylarker
U
زنده دل
vivific
U
زنده
dapper
U
زنده دل
live
U
زنده
fresh
U
زنده
lived
U
:زنده
lived
U
زنده
fresh-
U
زنده
full of life
U
سر زنده
lively
<adj.>
U
دل زنده
alive
U
زنده
dashing
U
زنده دل
genial
<adj.>
U
دل زنده
live
U
:زنده
cheerful
<adj.>
U
دل زنده
liveliest
U
زنده
lively
U
زنده
animate
U
زنده
biogen
U
زنده زا
live bearing
U
زنده زا
lighthearted
U
زنده دل
life full
U
سر زنده
animates
U
زنده
living
U
زنده
alacritous
U
زنده
biotic
U
زنده
cheerful
<adj.>
U
زنده دل
above ground
U
زنده
finespun
U
ریز بافت
stroma
U
بافت نمدی
necrosis
U
بافت مردگی
biopsy
U
بافت برداری
knit goods
U
کالای کش بافت
nerve tissue
U
بافت عصبی
fiber
U
بافت لیف
adipose tissue
U
بافت چربی
selvedge
U
گرد بافت
fibrosis
U
تصلب بافت ها
homespun
U
بافت خانگی
texture of soil
U
بافت خاک
sclerenchyma
U
بافت زنبوری
phloem
U
بافت لیفی
histology
U
بافت شناسی
sennet
U
بافت حصیری
plain weave
U
بافت ساده
selvage
U
گرد بافت
cellular
U
بافت سلولی
histoloysis
U
بافت خواری
weave
U
ساختن بافت
soil texture
U
بافت خاک
histogenesis
U
بافت سازی
hand knife
U
خوش بافت
hand knitted
U
دست بافت
histogen
U
بافت ساز
web
U
بافت یا نسج
webs
U
بافت یا نسج
woof
U
دست بافت
woofs
U
دست بافت
stroma
U
بافت بنیادی
collenchyma
U
بافت کلانشیم
cellular tissue
U
بافت زنبوری
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
sclerosis
U
تصلب بافت
plain weave
U
بافت حصیری
grosser
U
درشت بافت
basket-weave
U
بافت حصیری
welknit
U
خوش بافت
weaving draft
U
نقشه بافت
style
U
سبک بافت
knotless
U
بافت شل و آزاد
texture
U
ترکیب بافت
close-knit
U
ریز بافت
flat weave
U
تخت بافت
interlocking
U
بافت با قلاب
knotless
U
بافت تقلبی
xylem
U
بافت چوبی
typical
<adj.>
U
بافت عادی
chain stitch
بافت زنجیری
slit weave
U
بافت چاکدار
fibre
U
بافت لیف
basket weave
U
بافت حصیری
fibres
U
بافت لیف
weaves
U
ساختن بافت
grossing
U
درشت بافت
grossest
U
درشت بافت
texture
U
بافت تاروپود
direction
U
سمت بافت
textures
U
بافت تاروپود
gross
U
درشت بافت
grossed
U
درشت بافت
slip
U
خطا در بافت
grosses
U
درشت بافت
vascular tissue
U
بافت هادی
vascular tissue
U
بافت اوندی
protoplast
U
واحدجرم زنده
night waking
U
شب زنده داری
quickens
U
زنده شدن
wakefulness
U
شب زنده داری
reviviscence
U
زنده سازی
quick clay
U
بتن زنده
survive
U
زنده ماندن
irresuscitable
U
زنده نشدنی
resusctate
U
زنده کردن
resuscitator
U
زنده کننده
resurge
U
زنده شدن
restore to life
U
زنده کردن
quicklime
U
اهک زنده
pernoctation
U
شب زنده داری
restoration to life
U
زنده سازی
quick lime
U
اهک زنده
inter vivos
U
در میان زنده ها
quick ening
U
زنده کننده
vigil
U
شب زنده داری
vigils
U
شب زنده داری
living organisms
U
موجودات زنده
living polymer
U
بسپار زنده
living soil
U
خاک زنده
long little
U
زنده باد
long live
U
زنده باد
viable
U
زنده ماندنی
lucubration
U
شب زنده داری
anabiosis
U
زنده سازی
activities
U
زنده دلی
activity
U
زنده دلی
vivas
U
زنده باد
viva
U
زنده باد
verve
U
زنده دلی
living environment
U
محیط زنده
liveliness
U
زنده دلی
biopsy
U
زنده بینی
macroconsumer
U
زنده خوار
waked
U
شب زنده داری
biophage
U
زنده خوار
wakes
U
شب زنده داری
biomass
U
توده زنده
biogenic
U
زنده زایی
playable
U
توپ زنده
bioderm
U
لایه زنده
live load
U
بار زنده
good
U
توپ زنده
live steam
U
بخار زنده
survivor
U
شخص زنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com