Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
His action is in the nature of sour grapes.
U
اززور پسی اینکار رامی کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Shen wI'll the work be complete?
U
اینکار کی کامل می شود ؟
he is unequal to the task
U
مرد اینکار نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .
U
اینکار عملی نیست
What is the motive ( design) ?
U
غرض از اینکار چیست ؟
You wont reget it. You wont lose by it .
U
از اینکار بد نخواهی دید
There is nothing to be ashamed lf .
U
( اینکار ) خجالت ندارد
Be a good chap(fellow)and do it.
U
جان من اینکار راانجام بد ؟
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
ramie
U
رامی
obedience
U
رامی
sagittarii
U
رامی
docility
U
رامی
sagittarius
U
رامی
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work.
U
برای اینکار جان می دهد
He did it with his fathers knowledge.
U
با اطلاع پدرش اینکار راکرد
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
Nothing wI'll come out of this.
U
از اینکار چیزی درنمی آید
you shall smart for it
U
سزای اینکار را خواهید دید
so and so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
so-and-so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
It is beyond my authority(control).
U
اینکار از اختیار من خارج است
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed.
U
اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
I have pledged ( staked ) my reputation on it .
U
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
mansuetude
U
حلم رامی
He is cut out for it ( this job ).
U
برای اینکار ساخته شده است
The minisiter cant cope with it.
U
از دست وزیر اینکار بر نمی آید
He has not enough experience for the position.
U
برای اینکار تجربه کافی ندارد
I took a great deal of trouble over it.
U
روی اینکار خیلی زحمت کشیدم
i know how to do it
U
میدانم چطور باید اینکار را کرد
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
canasta
U
نوعی بازی رامی
rummy
U
بازی ورق رامی
I am thinking of your own good.
U
من خو بی شما رامی خواهم
I'll eat my hat if I dont do it .
U
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
We speake the same language. we are on the same wavelength. we understand each other.
U
زبان همدیگر رامی فهمیم
My shoes pinch.
U
کفشها پایم رامی زند
his sight could p darkness
U
بینایی وی تاریکی رامی شکافت
Even a fool knows this .
U
یک احمق هم این رامی داند
This is precisely ( exactly) what I wanted to know .
U
همین رامی خواستم بدانم
Water lays the dust.
U
آب گرد وخاک رامی خواباند
Dont let the grass grow under your feet.
U
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
cribbage
U
یکجور بازی ورق شبیه رامی
gin rummy
U
نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
The sun rays dazzle (hit) the eyes.
U
نور آفتاب چشم رامی زند
slater
U
کسی که پوست خام رامی تراشد
What foreign language do you know?
U
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
Do you move in high circles ?
U
آیا مقامات عالی رامی شناسید ؟
Do you know the definition (meaning) of this word?
U
تعریف این لغت رامی دانید ؟
trainbearer
U
کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
autobiographer
U
کسی که تاریخچه زندگی خود رامی نویسد
Can you reckon the cost of the trip?
U
هزینه سفر رامی توانی حساب کنی ؟
wrists
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
Several people could be accommodated in this room.
U
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
peak voltmeter
U
ولتمتری که مقدار برداری رامی سنجد ولتمتر پیک
pellagra
U
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
parbuckle
U
طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
condensation cloud
U
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
you shall rue it
U
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
tentering
U
دار کشی
[میخ کشی ]
[اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
toolkit software
U
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com