English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bar U ازبین رفتن
bars U ازبین رفتن
flatfoot U ازبین رفتن انحناء کف پا
acatamathesia U ازبین رفتن قدرت ادراکات
wastes U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
waste U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
strong point U پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
defunct U ازبین رفته
to sweep away U ازبین بردن
extinct U ازبین رفته
depredate U ازبین بردن
wash out U ازبین بردن
extirpate U ریشه کن کردن ازبین بردن
de militarization U ازبین بردن حالت نظامی
destroyed U ازبین رفت تخریب شده
strike out <idiom> U رفتاری ازبین اشتباهات خود پذیرفتن
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
reverses U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
vindicative U دفاعی
defensive U دفاعی
backfield U خط دفاعی
defensive line U خط دفاعی
apologetic U دفاعی
mixer U نوعی خط دفاعی
defence mechanism U مکانیزم دفاعی
agger U پشته ی دفاعی
defensively U حالت دفاعی
preventive war U نبرد دفاعی
odd front U خط دفاعی 4 نفره
rejoinder U پاسخ دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
five man line U خط دفاعی 5 نفره
coverings U بازی دفاعی
defense mechanism U مکانیسم دفاعی
blue line U خط دفاعی هاکی
cover U بازی دفاعی
defense base U پایگاه دفاعی
defence mechanisms U مکانیزم دفاعی
defense information U اطلاعات دفاعی
zone U منطقه دفاعی
zones U منطقه دفاعی
covers U بازی دفاعی
defense position U موضع دفاعی
defensive fire U اتش دفاعی
defensive league U اتحادیه دفاعی
defensive war U جنگ دفاعی
backcourt U نیمه دفاعی
defensive league U اتحاد دفاعی
stack the defence U ارایش دفاعی
mixers U نوعی خط دفاعی
budget line U خط بودجه
unfunded U بی بودجه
possibilities line U خط بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
budgets U بودجه
budget U بودجه
budgeted U بودجه
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
switch position U موضع رابط دفاعی
defensive player U شطرنج باز دفاعی
back judge U داور در محوطه دفاعی
guards U حالت دفاعی شمشیرباز
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
presses U تاکتیک دفاعی فشرده
press U تاکتیک دفاعی فشرده
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
bump and run U نوعی مانور دفاعی
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
pale U حصار دفاعی دفاع
paler U حصار دفاعی دفاع
palest U حصار دفاعی دفاع
bump and go U نوعی مانور دفاعی
decompensation U فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
switch position U موضع دفاعی بینابین
guarding U حالت دفاعی شمشیرباز
sandbag U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
apologist U نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
sandbagged U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
apologists U نویسندهء رسالهء دفاعی
sandbags U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
protective cover U جان پناه دفاعی
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
sandbagging U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
defensiveness U حالت دفاعی داشتن
defensive wrestler U کشتی گیر دفاعی
first defense gun U جلوترین تیربار دفاعی
government budget U بودجه دولت
national budget U بودجه ملی
cash budget U بودجه نقدی
current budget U بودجه جاری
state budget U بودجه دولت
capital budget U بودجه سرمایهای
government dificit surplus U کسر بودجه
household budget U بودجه خانوار
military funds U بودجه نظامی
budget balance U تعادل بودجه
capital budget U بودجه تاسیساتی
flexible budget U بودجه متغیر
operating budget U بودجه عملیاتی
margins U بودجه احتیاطی
variable budget U بودجه متغیر
unified budget U بودجه واحد
program budget U بودجه برنامهای
unbalanced budget U بودجه نامتوازن
preliminary budget U بودجه مقدماتی
development budget U بودجه عمرانی
preliminary budget U بودجه ابتدائی
family budget U بودجه خانواده
family budget U بودجه خانوار
financial budget U بودجه مالی
municipal budget U بودجه شهرداری
cyclical budget U بودجه دورانی
cyclical budget U بودجه ادواری
fixed budget U بودجه ثابت
margin U بودجه احتیاطی
appropriation limitation U محدودیت بودجه
budget credit U اعتبار بودجه
budget bureau U دفتر بودجه
budget cycle U گردش بودجه
budget cycle U مراحل بودجه
budget data U اطلاعات بودجه
budget deficit U کسری بودجه
budget deficit U کسر بودجه
deficits U کسر بودجه
deficit U کسر بودجه
budget constraint U محدودیت بودجه
budget comittee U گروه بودجه
annual budget U بودجه سالانه
administrative budget U بودجه اداری
appropriation U اختصاص بودجه
balanced budget U بودجه متوازن
budgeting U بودجه ریزی
budget surplus U مازاد بودجه
budgetary U مربوط به بودجه
budget ceiling U سقف بودجه
budget determinant U تعیین بودجه
budget process U فرایند بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
budget process U مراحل بودجه
budgetary control U کنترل بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
budget period U زمان بودجه
budget period U دوره بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
budget execution U اجرای بودجه
budget balance U توازن بودجه
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
parried U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
corral U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parry U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
parries U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence U جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
capital budgeting U بودجه بندی سرمایه
deficit financing U تامین کسر بودجه
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
command budget estimate U براورد بودجه یکان
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
The budget deficit of 1980 . U کسر بودجه سا ل1980
flexible budget U بودجه انعطاف پذیر
operating budget U بودجه بهره برداری
budgeter U تهیه کننده بودجه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
budget classification U طبقه بندی بودجه
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
seam U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries U [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com