Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manumission
U
ازادی برده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
Other Matches
emancipation proclamation
U
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
male salve
U
برده
villain
U
برده
bondservant
U
برده
bondsman
U
برده
wrapt
U
برده
villains
U
برده
serfs
U
برده
serf
U
برده
bondman
U
برده
slaved
U
برده
slave
U
برده
slaves
U
برده
slaving
U
برده
slave trade
U
برده فروشی
enslaved
U
برده کردن
enslaves
U
برده کردن
enslaving
U
برده کردن
overwrought
U
کار برده
named
U
نام برده
enslave
U
برده کردن
escaped slave
U
برده فراری
slavery
U
برده داری
above
U
نام برده
abrogate
U
از میان برده
abrogates
U
از میان برده
slaveholder
U
صاحب برده
slaver
U
تاجر برده
slaveholding
U
برده داری
slave merchant
U
برده فروش
slave computer
U
کامپیوتر برده
mameluke
U
برده بنده
conspicuious consumption
U
بکار برده شد
slaver
U
برده فروش
dealing in slaves
U
برده فروشی
allottee
U
سهم برده
slaveholding
U
مالکیت برده
slaveholder
U
برده دار
master slave
U
ارباب و برده
rapt
U
برده شده مجذوب
above named
U
نام برده شده
manumission
U
ازاد کردن برده
bond servant
U
برده بدون مزدواجرت
echeloned displacement
U
تغییرموضع رده برده
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
emancipation
U
ازاد کردن برده
named here under
U
نام برده درزیر
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
setting free
U
ازاد کردن برده
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
echeloned displacement
U
تغییر مکان رده برده
lastmentioned
U
اخر از همه نام برده
prize poem
U
شعری که جایزه برده است
liberty
U
ازادی
liberal
U
ازادی
enfranchisement
U
ازادی
liberals
U
ازادی
emancipation
U
ازادی
independence
U
ازادی
looseness
U
ازادی
freeness
U
ازادی
freedoms
U
ازادی
insubjection
U
ازادی
large n
U
ازادی
liberticide
U
ازادی کش
release
U
ازادی
releases
U
ازادی
freedom
U
ازادی
option
U
ازادی
released
U
ازادی
liberties
U
ازادی
liberation
U
ازادی
openness
U
ازادی
indpendence
U
ازادی
immunity
U
ازادی
manumission
U
ازادی
options
U
ازادی
This letter has been tampered with .
U
در این نامه دست برده شده
holandric
U
منحصرا از طرف پدر ارث برده
catholicity
U
ازادی فکر
market freedom
U
ازادی بازار
manumit
U
ازادی بخشیدن
degrees of freedom
U
درجات ازادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
liberty party
U
حزب ازادی
market freedom
U
ازادی تجاری
conditional discharge
U
ازادی مشروط
liberty of the press
U
ازادی مطبوعات
elbow room
U
ازادی عمل
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
freedom of enterprise
U
ازادی تجارت
freedom of trade
U
ازادی تجارت
freedom of belief
U
ازادی عقیده
freedom of experssion
U
ازادی بیان
probational
U
ازادی بقیدالتزام
freedom of seas
U
ازادی دریاها
freedom of the press
U
ازادی مطبوعات
freedom of the press
U
ازادی نگارش
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
emancipatory
U
ازادی بخش
degree of freedom
U
درجه ازادی
edict of emancipation
U
منشور ازادی
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
civil liberty
U
ازادی مدنی
civil liberties
U
ازادی مدنی
relief
U
فراغت ازادی
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
freehand
U
ازادی در تصمیم
liberally
U
ازادی خواهانه
toleration
U
ازادی ازادگی
free will
U
ازادی اراده
habeas corpus
U
حکم ازادی
freehand
U
ازادی عمل
elbowroom
U
ازادی عمل
probation
U
ازادی مشروط
laissez-faire
U
ازادی تجارت
medal of freedom
U
مدال ازادی
liberator
U
ازادی بخش
paroling
U
ازادی مشروط
probation
U
ازادی بقیدالتزام
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
advantages accruning from
U
ازادی مطبوعات
paroled
U
ازادی مشروط
liberators
U
ازادی بخش
paroles
U
ازادی مشروط
parole
U
ازادی مشروط
love set
U
بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
His name is never mentioned anywhere .
U
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
My legs fell asleep
[are numb]
.
U
ساق پاهایم خوابشان برده
[سر شده اند]
.
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
he took her in to dinner
U
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
laissez-faire
U
ازادی صادرات وواردات
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
liberty of conscience
U
ازادی عقیده یا فکر
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
nurse of liberty
U
پرورشگاه یا مهد ازادی
laissez faire
U
ازادی مطلق اقتصادی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
free movement of capital
U
ازادی جابجایی سرمایه
latitude
U
ازادی عمل وسعت
probationary period
U
دوره ازادی مشروط
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
latitudes
U
ازادی عمل وسعت
declaration of indulgence
U
اعلام ازادی دینی
the champion of liberty
U
سنگ بسینه زن ازادی
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
liberal
U
ازادی خواه زیاد
liberals
U
ازادی خواه زیاد
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
laissez-faire
U
ازادی کسب و کار
overindulgence
U
ازادی بیش از حد دادن
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
latifundium
U
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
hologynic
U
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
in tow
<idiom>
U
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
photoresist
U
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
nationalist
U
ملی گرا ازادی طلب
ransoms
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
scope
U
میدان دید ازادی عمل
ransom
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
nationalists
U
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist
U
ازادی خواه واستقلال طلب
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
edict of emancipation
U
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
disestablishing
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
four freedoms
U
ازادی در نطق و بیان عقیده
freewheels
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablishes
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
jubilees
U
روز ازادی سال ویژه
jubilee
U
روز ازادی سال ویژه
nationalists
U
ملی گرا ازادی طلب
the liberal party
U
حزب یا دسته ازادی خواه
built up frog
U
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
roman a clef
U
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
manchester school
U
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
individualism
U
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
gold palm
U
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
bar winding
U
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
dense binary code
U
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
prized
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com