English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overshot jaw U ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supramaxillary U وابسته به ارواره زبرین
premaxillary U واقع در جلو ارواره زبرین
mandibular U ارواره زیرین
nether lip or jaw U لب یا ارواره زیرین
maxilla U ارواره زیرین
infra axillary U وابسته به ارواره زیرین
trismus U تشنج ارواره زیرین
inframaxillary nerves U پیهای ارواره زیرین
inframaxillary U وابسته به ارواره زیرین
jowls U ارواره زیرین پرنده گونه
stag evil U تشنج ارواره زیرین اسب
jowl U ارواره زیرین پرنده گونه
mandibular U اروارهای وابسته به ارواره زیرین
premaxilla U استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
overbite U پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
maxilla U استخوان ارواره ارواره
upmost U زبرین
the upper lip U لب زبرین
upper U زبرین
uppers U زبرین
false pelvis U لگن زبرین
epilimnion U اب لایه زبرین
superior colliculus U برجستگی زبرین
epipelagic U زیر لایه زبرین
ulnar U وابسته به زند زبرین
We started when the wind stopped . U هنگامی که باد ایستادحرکت کردیم
limb U قطع کردن عضو اندام زبرین
limbs U قطع کردن عضو اندام زبرین
distress gun U شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
much little U هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Creches U [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
chops U ارواره
chaw U ارواره
mandibles U ارواره
jaws U ارواره
jaw U ارواره
mandible U ارواره
glass jaw U ارواره شیشهای
crack jaw U ارواره شکن
chapt U مرد ارواره
admaxillary U نزدیک ارواره
protrusion of the jaw U پیشامدگی ارواره
jawbones U استخوان ارواره
jawbone U استخوان ارواره
jibs U حرف ارواره
orthognathous U راست ارواره
maxillary bone U استخوان ارواره
jibbing U حرف ارواره
jibbed U حرف ارواره
jib U حرف ارواره
jaw breaker U ارواره شکن
wapper jawed U دارای ارواره کج
submaxilla U ارواره پایین
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
submaxillary glands U غدههای زیر ارواره
projecting jaw U ارواره پیش امده
prognathism U پیش امدگی ارواره
lanternjaws U ارواره دراز و لاغر
gnathal U فکی وابسته به ارواره
gnathic U فکی وابسته به ارواره
intermaxillary U واقع در میان ارواره ها
gnathitis U اماس ارواره بالا
actinomycosis U مرض قارچی ارواره
shed U دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
lantern jawed U دارای ارواره دراز و لاغر
prognathic U دارای ارواره پیش امده
prognathous U دارای ارواره پیش امده
The darkest hour is that before the down. <proverb> U تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
whalebone U استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
moments of truth U هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
moment of truth U هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
pleurodont U دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
plectognath U ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
gar U نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
underlines U خط زیرین
underlip U لب زیرین
underlips U لب زیرین
subjecent U زیرین
underlined U خط زیرین
underscoring U زیرین خط
underscore U زیرین خط
underline U خط زیرین
inferiors U زیرین
inferior U زیرین
underscored U زیرین خط
underscores U زیرین خط
following <adj.> U زیرین
underside U زیرین
undersides U زیرین
under U زیرین
under- U زیرین
downstair U زیرین
after mentioned U زیرین
following on U زیرین
following U زیرین
gomphosis U اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
sub grade U لایه زیرین
troposphere U زیرین سپهر
bottom line U طناب زیرین
tropopause U زیرین مرز
the underwritten names U نامهای زیرین
the figure below U رقم زیرین
true pelvis U لگن زیرین
the f. words U کلمات زیرین
undercut U ببرش زیرین
limb U اندام زیرین
downward U پایین زیرین
beneath U زیرین پایینی
limbs U اندام زیرین
underworld U زیرین جهان
undercoat U پشم زیرین
underpart U زیرین بخش
ulna U زند زیرین
bottom slide U لغزنده زیرین
labium U لب زیرین حشره
subways U مجرای زیرین
underpass U زیرین راه
underpasses U زیرین راه
inferior planets U سیارات زیرین
inferior colliculus U برجستگی زیرین
hypolimnion U اب سرد زیرین
hypodermis U پوست زیرین
bedding U لایه زیرین
undercuts U ببرش زیرین
dewatering outlets U خروجی زیرین
cutis U پوست زیرین
culet U پخ زیرین برلیان
base stone U سنگ زیرین
subway U مجرای زیرین
nether millstone U اسیاسنگ زیرین
underneath U زیرین پایینی
lower floor U اشکوب زیرین
named here under U نامبرده زیرین
neath or neath U پایین زیرین
press bed U بخش زیرین پرس
binder course U قشر زیرین رویه
cutis U لایه زیرین پوست
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
underside U طرف یا سوی زیرین
undersides U طرف یا سوی زیرین
undergrowth U پشم یارویش زیرین
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
nether millstone U سنگ زیرین اسیاب
top lift U طبقه زیرین پاشنه پا
overpass U گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses U گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
calipee U کاسه زیرین لاک پشت
orlop deck U عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop U عرشه زیرین کشتی جنگی
neck necessity U قسمت زیرین تاج ستون
semibasement U نیم طبقه زیرین ساختمان
martingale U طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
jibbed U بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing U بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibs U بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
diffusion U روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
jib U بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
labrum U لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
rhizome U ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
hard contact printing U چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
under weft U پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
underlays U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underpasses U گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass U گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
labral U وابسته به لب زیرین بندپائیان یا لبه صدف ه لبه بیرونی صدف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com