English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8784 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fret saw U اره فریف کاری
fretsaw U اره فریف کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
fined U فریف
finest U فریف
fine U فریف
precieux U فریف
precieuse U فریف
delicate U فریف
pindling U فریف
mignon U فریف
svelte U فریف
minikin U فریف
slender U فریف
chichi U فریف
subtile U فریف
svelt U فریف
elegant U فریف
aesthetically U فریف طبع
fine structure U استخوانبندی فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
quaint U خیلی فریف
wiredrawn U طویل و فریف
tinnily U بطور فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
aesthetic U فریف طبع
superfine U بسیار فریف
sheer U مستقیما فریف
fine structure U ساختار فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
hyperfine U فوق فریف
high grade zink U زینک فریف
lenis U رقیق فریف
in miniature U بطور فریف
fine skill U مهارت فریف
elegant style U انشا فریف
elegant maners U اطوار فریف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
supersubtle U فوق العاده فریف
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
serrulate U دارای دندانههای فریف
nobby U فریف خیلی شیک
serrulated U دارای دندانههای فریف
capillaries U فریف عروق شعریه
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
dainty U هر چیز فریف و عالی
capillary U فریف عروق شعریه
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
fimbrillate U دارای ریشه فریف
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
fine boring machine U دستگاه مته فریف
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
sheer U پارچه فریف حریری
wire gauze U تور فریف سیم مانند
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
penicillate U دارای شبکه توری فریف
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
curry U کاری
inaction U بی کاری
flower piece U گل کاری
plasterwork U گچ کاری
currie U کاری
hypofunction U کم کاری
parget U گچ کاری
impotency U کاری
malfunctions U کژ کاری
feckful U کاری
malfunctioned U کژ کاری
curries U کاری
malfunction U کژ کاری
under employment U کم کاری
plastering U گچ کاری
effective U کاری
active U کاری
slobbery U تف کاری
electroplating U اب کاری
impotence U کاری
curry powders U کاری
curry powder U کاری
intent on doing anything U کاری
elegance U ریزه کاری
glazing U شیشه کاری
brickwork U سفت کاری
extravagantly U با افراط کاری
dry farm U دیم کاری
disguised underemployment U کم کاری پنهان
squalor U کثافت کاری
acting U فعال کاری
discreetness U احتیاط کاری
discreetnss U احتیاط کاری
plumbing U سرب کاری
punch-up U کتک کاری
drilling work U مته کاری
factorage U حق العمل کاری
fairing U صیقل کاری
fal lal U ریزه کاری
drilling U مته کاری
lubrication U روغن کاری
welding U جوش کاری
farming U اجاره کاری
joinery U نازک کاری
compounding U امیزه کاری
workstations U ایستگاه کاری
workstation U ایستگاه کاری
punching U منگنه کاری
conservativeness U محافظه کاری
fretwork U منبت کاری
forging U چکش کاری
amalgamating U ملغمه کاری
fiendishness U تبه کاری
amalgamates U ملغمه کاری
amalgamated U ملغمه کاری
amalgamate U ملغمه کاری
figuration U شیرین کاری
forming U فرم کاری
smelting U ذوب کاری
finishing touches U دست کاری
caulking U بتونه کاری
brick work U اجر کاری
brick work U سفت کاری
compulsiveness U مکرر کاری
blindage U صیقل کاری
contouring operation U فرم کاری
contrasuggestibility U وارون کاری
cotton plantation U پنبه کاری
cautiousness U احتیاط کاری
brickworks U سفت کاری
cementation U سمنت کاری
cementation U سیمان کاری
cartwhip U شلاق کاری
canniness U ملاحظه کاری
chromium plating U اب کرم کاری
calk U بتونه کاری
business hours U ساعت کاری
counterattack U بدل کاری
boo boo U اشتباه کاری
delicacy of touch U ریزه کاری
decorations U زینت کاری
bumping tool U ابزار خم کاری
decoration U زینت کاری
misconduct U خلاف کاری
d. touch U نازک کاری
cutting off U برش کاری
argentation U نقره کاری
crypianalysis U پنهان کاری
anaplasty U پیوند کاری
an active remedy U درمان کاری
an active man U مرد کاری
active cell U خانه کاری
acrography U گچ کاری برجسته
mining U معدن کاری
turnery U تراش کاری
punch-ups U کتک کاری
tokenism U نمونه کاری
tour de force U شیرین کاری
prepared U آمادهانجام کاری
To follow up (trace) something. U پی کاری را گرفتن
You dont seem to be with it . You dont know the half of it . U تو کجای کاری
come to <idiom> U شروع کاری
touch off <idiom> U شروع کاری
off season U در دوران کم کاری
dressing-down U چوبه کاری
turnery U منبت کاری
ultraism U افراط کاری
wood carving U منبت کاری
work area U ناحیه کاری
work year U سال کاری
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
1Jack Attac
1کنایه از چیست
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com