English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foreign exchange U ارز خارجی
foreign currency U ارز خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
source U ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
induce U خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induced U خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induces U خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
inducing U خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
direct objects U چیز ماده خارجی
indirect objects U چیز ماده خارجی
object U چیز ماده خارجی
objected U چیز ماده خارجی
objecting U چیز ماده خارجی
objects U چیز ماده خارجی
immunity U مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
face U نمای خارجی
faces U نمای خارجی
highway U باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways U باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bus U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing U باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing U اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
halt U معمولا با روشهای خارجی
halted U معمولا با روشهای خارجی
halts U معمولا با روشهای خارجی
graphics U کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
alien U خارجی
aliens U خارجی
externalised U خارجی کردن
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
externalises U خارجی کردن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
externalising U خارجی کردن
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
externalize U خارجی کردن
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
externalized U خارجی کردن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizes U خارجی کردن
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizing U خارجی کردن
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
outsider U خارجی
outsiders U خارجی
passive U دستخوش عامل خارجی
passives U دستخوش عامل خارجی
objective U دارای وجود خارجی
objectives U دارای وجود خارجی
peripheral U خارجی
peripheral U قطعه خارجی پردازنده مرکزی که حاوی خصوصیات جانبی است
outside U اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside U خارجی
outsides U اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides U خارجی
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
shield U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shields U حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
extra U خارجی
extra- U خارجی
extras U خارجی
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
information U نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
strange U خارجی غریبه
strangest U خارجی غریبه
facade U نمای خارجی
facades U نمای خارجی
fanades U نمای خارجی
geopolitics U درمشی سیاسی و سیاست خارجی کشور
deport U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deporting U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deports U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
external U خارجی
externals U خارجی
extraneous U خارجی
incarnation U صورت خارجی
incarnations U صورت خارجی
objectively U بطور واقعی یا خارجی
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
load U بار خارجی
loads U بار خارجی
Other Matches
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
exosphere U خارجی
exogenous U خارجی
international line U خط خارجی
exoteric U خارجی
outboard U خارجی
extern U خارجی
gringo U خارجی
outward U خارجی
foreign U خارجی
exterior U خارجی
exteriors U خارجی
gringos U خارجی
exotic U خارجی
oversea U خارجی
outer U خارجی
abextra U خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external pressure U فشار خارجی
external reference U مرجع خارجی
external security U امنیت خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external thread U دنده خارجی
external storage U حافظه خارجی
external store U انباره خارجی
external symbol U علامت خارجی
external storage U انباره خارجی
external operation U عملیات خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
outer fix U رمپ خارجی
exosphere U قسمت خارجی جو
ectoparasite U انگل خارجی
concrete object U عین خارجی
apothesis U منحنی خارجی
angle of emergence U زاویه خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
adventitious U خارجی الحاقی
actine U قسمت خارجی
acrotic U بیرونی خارجی
impurity U اتم خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
arris U زاویه خارجی
external menory U حافظه خارجی
external memory U حافظه خارجی
external load U بار خارجی
external label U برچسب خارجی
external interrupt U وقفه خارجی
external force U نیروی خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
external benefits U فواید خارجی
external delay U تاخیر خارجی
external cost U هزینه خارجی
external control U کنترل خارجی
external command U فرمان خارجی
external combustion U احتراق خارجی
external circuit U مدار خارجی
landfalls U بویه خارجی
external transaction U معاملات خارجی
superior planets U سیارههای خارجی
superior conjunction U مقارنه خارجی
spillover effects U اثرات خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
spillover benefits U منافع خارجی
renvoi U تبعیدشخص خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
overseas agent U نماینده خارجی
outwork U سنگر خارجی
outward opening U دهانه خارجی
outside view U منظره خارجی
outside view U نمای خارجی
outside power U جریان خارجی
outside diameter U قطر خارجی
facade نمای خارجی
apophyge U منحنی خارجی
apophysis U منحنی خارجی
outside cause U علت خارجی
outside caliper U کولیس خارجی
foreign loan U وام خارجی
foreign law U حقوق خارجی
foreign deposit U سپرده خارجی
foreign currencies U پولهای خارجی
foreign bill U برات خارجی
foreign aid U کمک خارجی
extrinsic factor U عامل خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
exteroceptive U محرک خارجی
externalization U خارجی کردن
externalities U اثرات خارجی
externalities U پی امدهای خارجی
foreign particle U جسم خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
outness U کیفیت خارجی
outer wall U دیوار خارجی
outer planets U سیارات خارجی
outer connection U اتصال خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
negative externalities U زیانهای خارجی
load curve U خم بار خارجی
inflow of foreign funds U ورودسرمایههای خارجی
immission U انتشار خارجی
imbody U صورت خارجی
foreign trade U تجارت خارجی
foreign trade U بازرگانی خارجی
foreign reserves U ذخائر خارجی
external variable U متغیر خارجی
landfall U بویه خارجی
foreign national U ملیت خارجی
foreign national U تبعه خارجی
guests U انگل خارجی
guest U انگل خارجی
slough U پوسته خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
foreign exchange U پول خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
external economies U صرفه جوئیهای خارجی
importing U بازیگر خارجی تیم
outside influence U نفوذ بیرونی یا خارجی
outboard U سمت خارجی کشتی
non reactive load U بار خارجی ناخودالقا
non inductive load U بار خارجی ناخودالقا
nominal load U بار خارجی اسمی
imported U بازیگر خارجی تیم
external magnetic circuit U مدار مغناطیسی خارجی
incarnate U صورت خارجی دادن
outward application U استعمال برونی یا خارجی
import U بازیگر خارجی تیم
exteriorization U صورت خارجی دادن به
external gear U تاج دندانه خارجی
outfield U قسمت خارجی میدان
negative externalities U پی امدهای نامطلوب خارجی
external sort U جور کردن خارجی
exteroceptive U وابسته به محرک خارجی
inductive load U بار خارجی القایی
extrinsic U دارای مبداء خارجی
fellyfelloe U طوقه خارجی چرخ
full load U بار خارجی اسمی
foreign aid program U برنامه کمک خارجی
foreign bill U حواله ارز خارجی
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
foreign judgment U رای دادگاه خارجی
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
externalsorting U جور کردن خارجی
external sort U مرتب سازی خارجی
load test U ازمایش با بار خارجی
load factor U ضریب بار خارجی
external storage U ثبات خارجی کامپیوتر
foreign currency U پول کشور خارجی
load current U جریان بار خارجی
load control U تنظیم با بار خارجی
foreign judgment U حکم دادگاه خارجی
adscititious U مشتق از عامل خارجی
connected load U بار خارجی متصل
unbalanced load U بار خارجی نامتوازن
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
ectoclast U بخش خارجی یاخته
chorion U مشیمه خارجی جنین
balance of foreign trade U تراز تجارت خارجی
balanced load U بار خارجی متعادل
visitors from abroad U بازدید کنندگان خارجی
alveary U سوراخ خارجی گوش
adscititious U دارای منبع خارجی
ectoclast U پوسته خارجی سلول
unadulterated U بدون مواد خارجی
spillover costs U عوارض منفی خارجی
exocrine U غدهء مترشحهء خارجی
vector product U ضرب خارجی [ریاضی]
accredited officer U افسر خبرنگار خارجی
directed area product U ضرب خارجی [ریاضی]
pericranium U قسمت خارجی جمجمه
exoskeleton U استخوان بندی خارجی
pericardium U غشاء خارجی قلب
pecuniary externalities U پی امدهای خارجی پولی
peak power U بار خارجی بیشینه
peak load U بار خارجی بیشینه
cross product U ضرب خارجی [ریاضی]
spillover benefits U صرفه جوئیهای خارجی
slick ear U حیوان فاقدگوش خارجی
foreign exchange U پول کشور خارجی
reactive load U بار خارجی القایی
foreign trade multiplier U ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
heterolysis U فسادوزوال در اثر عامل خارجی
outer fix U محوطه توقف خارجی هواپیما
sling load U بار خارجی هلی کوپتر
rationing of foreign exchange U جیره بندی ارز خارجی
plasmalemma U پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
plasma membrane U غشاء خارجی سفیده یاخته
stem turn U چرخش خارجی اسکی باز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com