English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
value of marginal product of capital U ارزش تولید نهائی سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marginal value product U ارزش تولید نهائی
marginal capital output ratio U نسبت نهائی سرمایه بر تولید
value of marginal product of labor U ارزش تولید نهائی کار
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal return of capital U بازده نهائی سرمایه
marginal efficiency of capital U کارائی نهائی سرمایه
marginal efficiency of investment U کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal propensity to invest U میل نهائی به سرمایه گذاری
marginal return of investment U بازدهی نهائی سرمایه گذاری
decreasing marginal efficiency of capita U کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal physical product of capital U محصول فیزیکی نهائی سرمایه
marginal efficiency of investment schedu U نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal output U تولید نهائی
marginal producer U تولید کننده نهائی
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
capital value U ارزش سرمایه
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
capital gains U اضافه ارزش سرمایه
capital loss U کاهش ارزش سرمایه
capital gains U افزایش ارزش سرمایه زش
capital outlay U ارزش سرمایه گذاری
capitalization U براورد ارزش حال سرمایه
dead stock U موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
capital intensive technique U فن تولید سرمایه بر
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
capital output ratio U نسبت سرمایه به تولید
ratio of capital to output U نسبت سرمایه به تولید
capital saving technique U فن تولید سرمایه اندوز
piece production cost U ارزش تولید قطعه
standard product cost U ارزش تولید استاندارد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
producer surplus U اضافه ارزش تولید کننده
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
marginal user cost U هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
acceleration principle U براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
marginal disutility of labor U عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
final U نهائی
terminals U نهائی
marginal U نهائی
terminal U نهائی
finals U نهائی
ultimate U نهائی
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
final demand U تقاضای نهائی
incremental revenue U درامد نهائی
final goods U کالای نهائی
finished product U محصول نهائی
final test U ازمایش نهائی
final price U قیمت نهائی
marginal revenue U درامد نهائی
final payment U پراخت نهائی
marginal income U درامد نهائی
incremental cost U هزینه نهائی
marginal analysis U تحلیل نهائی
marginal disutility U بیفایدگی نهائی
marginal seller U فروشنده نهائی
marginal cost U هزینه نهائی
ultimate strength U مقاومت نهائی
marginal case U وضعیت نهائی
marginal buyer U خریدار نهائی
bolster layer U بالش نهائی
marginal product U محصول نهائی
marginal productivity U بازدهی نهائی
marginal benefit U فایده نهائی
terminally U بطور نهائی
marginal unemployment U بیکاری نهائی
terminal price U قیمت نهائی
marginal conditions U شرایط نهائی
marginal utility U مطلوبیت نهائی
marginal outlays U مخارج نهائی
marginal desirability U رضامندی نهائی
marginal desirability U مطلوبیت نهائی
sudden failure U گسیختگی نهائی
marginal utility U فایده نهائی
marginal propensity to consume U میل نهائی به مصرف
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
marginal cost function U تابع هزینه نهائی
marginal tax rate U نرخ نهائی مالیات
marginal product function U تابع محصول نهائی
marginal factor cost U هزینه نهائی عامل
marginal lender U وام دهنده نهائی
decreasing marginal cost U هزینه نهائی نزولی
marginal propensity to save U میل نهائی به پس انداز
marginal net product U محصول نهائی خالص
marginal cost curve U منحنی هزینه نهائی
marginal disutility U عدم مطلوبیت نهائی
decree absolute حکم نهائی دادگاه
marginal product curve U منحنی محصول نهائی
marginal propensity to expend U میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to import U میل نهائی به واردات
marginal supply price U قیمت عرضه نهائی
marginal tax rate U میل نهائی به مالیات
marginal productivity U بهره وری نهائی
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
marginal rate of substitution U نرخ نهائی جانشینی
marginal utility of money U مطلوبیت نهائی پول
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
marginal utility function U تابع مطلوبیت نهائی
marginal utility curve U منحنی مطلوبیت نهائی
marginal costing U هزینه یابی نهائی
marginal revenue product U درامد محصول نهائی
marginal revenue function U تابع درامد نهائی
marginal propensity to spend U میل نهائی به مخارج
marginal propensity to spend U میل نهائی به خرج
marginal physical product U محصول فیزیکی نهائی
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
increasing marginal return U بازده نهائی فزاینده
marginal rate of transformation U نرخ نهائی تبدیل
face fromwork U قالب بندی نهائی
marginal revenue curve U منحنی درامد نهائی
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal product U نزولی بودن محصول نهائی
final goods U کالا برای مصرف نهائی
marginal net private product U محصول خصوصی نهائی خالص
tack coat U پوشش نهائی جاده با قیر
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
marginal propensity to pay taxes U میل نهائی به پرداخت مالیات
decreasing marginal productivity U بهره وری نهائی نزولی
purchase element U عامل منتجه بار نهائی
marginal physical product of labor U محصول فیزیکی نهائی کار
law of diminishing marginal utility U قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal rate of U نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
turn over U سرمایه
funded U سرمایه
equities U سرمایه
equity U سرمایه
fund U سرمایه
capital U سرمایه
capital intensive U سرمایه بر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com