Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
camp
U
اردوگاه نظامی
camped
U
اردوگاه نظامی
camps
U
اردوگاه نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
boot camp
U
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps
U
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
Other Matches
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
compounds
U
اردوگاه
bivouacking
U
اردوگاه
camping
U
اردوگاه
encampments
U
اردوگاه
encampment
U
اردوگاه
camps
U
اردوگاه
compounded
U
اردوگاه
compound
U
اردوگاه
camp
U
اردوگاه
bivouac
U
اردوگاه
campound
U
اردوگاه
cantonment
U
اردوگاه
bivouacs
U
اردوگاه
bivouacked
U
اردوگاه
camped
U
اردوگاه
encamped
U
مستقرشدن در اردوگاه
bivouacs
U
اردوگاه موقتی
labor camp
U
اردوگاه کار
picket guard
U
پاسبان اردوگاه
bivouacking
U
اردوگاه موقتی
bivouacked
U
اردوگاه موقتی
bivouac
U
اردوگاه موقتی
encamping
U
مستقرشدن در اردوگاه
encamps
U
مستقرشدن در اردوگاه
campground
U
محوطهی اردوگاه
encamp
U
مستقرشدن در اردوگاه
prison camps
U
اردوگاه زندانیان
refugee camp
U
اردوگاه پناهندگان
campoo
U
اردوگاه نظامیان
prison camp
U
اردوگاه زندانیان
campgrounds
U
محوطهی اردوگاه
concentration camps
U
اردوگاه کار اجباری
concentration camp
U
اردوگاه کار اجباری
campground
U
محل گردهمآیی در اردوگاه
campgrounds
U
محل گردهمآیی در اردوگاه
Where is the location of this camp ?
U
محل این اردوگاه کجاست ؟
rehabilitation
U
اردوگاه استراحت تسلی دادن
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
internment camp
U
بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
martial
U
نظامی
soldiers
U
نظامی
fort
U
دژ نظامی
warlike
U
نظامی
soldier
U
نظامی
military
U
نظامی
mil
U
نظامی
martin
U
نظامی
serviced
U
نظامی
service
U
نظامی
military justice
U
دادسرای نظامی
martial law
U
حکومت نظامی
military occupational speciality
U
کد تخصصی نظامی
civilians
U
غیر نظامی
standing order
U
امریه نظامی
soldier
U
نظامی شدن
military government
U
دولت نظامی
military intervention
U
مداخله نظامی
military funds
U
بودجه نظامی
military grid
U
شبکه نظامی
military governor
U
حاکم نظامی
standing orders
U
امریه نظامی
military funds
U
اعتبار نظامی
drilling
U
تمرین نظامی
military governor
U
فرمانداری نظامی
military expenditure
U
مخارج نظامی
military service
U
خدمت نظامی
military doctorine
U
مقررات نظامی
civil
U
غیر نظامی
civilian
U
غیر نظامی
military government
U
حکومت نظامی
military intelligence
U
اطلاعات نظامی
military justice
U
دادرسی نظامی
soldier
U
فرد نظامی
court martiall
U
شورای نظامی
attache
U
وابسته نظامی
articles of war
U
قانون نظامی
army staff
U
ستاد نظامی
army attache
U
وابسته نظامی
maneuver
U
تمرین نظامی
martial court
U
دادگاه نظامی
military tribunal
U
دادگاه نظامی
saluting
U
احترام نظامی
salutes
U
احترام نظامی
martial rule
U
حکومت نظامی
saluted
U
احترام نظامی
martial spirit
U
روح نظامی
invasion currency
U
پول نظامی
by military force
U
با نیروی نظامی
campound
U
کمپ نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
court martial
U
دادگاه نظامی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
defense information
U
اطلاعات نظامی
council ofwar
U
شورای نظامی
detention barrack
U
بازداشتگاه نظامی
dressing parade
U
مشق نظامی
field colors
U
پرچم نظامی
field colours
U
پرچم نظامی
garrison state
U
ایالت نظامی
general outpatient clinic
U
درمانگاه نظامی
salute
U
احترام نظامی
guest houses
U
مهمانسرای نظامی
guest house
U
مهمانسرای نظامی
military comission
U
کمیسیون نظامی
paramilitaries
U
شبه نظامی
militarily
U
از لحاظ نظامی
military convention
U
اتحاد نظامی
military court
U
دادگاه نظامی
militias
U
نیروی نظامی
military courtesy
U
احترامات نظامی
military courtesy
U
شئونات نظامی
military crest
U
خط الراس نظامی
militia
U
نیروی نظامی
military doctorine
U
دکترین نظامی
soldiers
U
فرد نظامی
paramilitary
U
شبه نظامی
military comission
U
هیئت نظامی
court material
U
دادگاه نظامی
militarization
U
نظامی کردن
militarize
U
نظامی کردن
military adviser
U
مستشار نظامی
military advisor
U
مستشار نظامی
military area
U
منطقه نظامی
military assistance
U
کمک نظامی
military attache
U
وابسته نظامی
military body
U
هیئت نظامی
councils of war
U
شورای نظامی
council of war
U
شورای نظامی
soldiers
U
نظامی شدن
column
U
ستون نظامی
post
U
پست نظامی
drills
U
مشق نظامی
drilled
U
مشق نظامی
drill
U
مشق نظامی
regimental
U
لباس نظامی
exercises
U
مشق نظامی
exercises
U
مانور نظامی
exercised
U
مانور نظامی
exercise
U
مشق نظامی
post-
U
پست نظامی
posted
U
پست نظامی
posts
U
پست نظامی
the sabre
U
نیروی نظامی
the sabre
U
حکومت نظامی
cadets
U
دانشجوی نظامی
cadet
U
دانشجوی نظامی
districts
U
ناحیه نظامی
district
U
ناحیه نظامی
truck vehicle
U
خودرو نظامی
tunc
U
پیراهن نظامی
word of command
U
فرمان نظامی
exercised
U
مشق نظامی
Military operations.
U
عملیات نظامی
party
U
عده نظامی
exercise
U
مانور نظامی
to attain a great age
U
به سن بالارسیدن
[نظامی ]
citadels
U
قلعه نظامی
marching
U
گام نظامی
marches
U
گام نظامی
marched
U
گام نظامی
march
U
گام نظامی
fortresses
U
استحکامات نظامی
fortress
U
استحکامات نظامی
citadel
U
قلعه نظامی
intelligence
U
اطلاعات نظامی
defensive architecture
U
معماری نظامی
installations
U
موسسه نظامی
installations
U
قسمت نظامی
installation
U
موسسه نظامی
installation
U
قسمت نظامی
regions
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه نظامی
active
U
نظامی کادر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com