Perdic | ارتعاش عصبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	neural reverbration U	ارتعاش عصبی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	neuritis U	التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
	tirl U	ارتعاش صدای ارتعاش نخ یاکش
	neuralgia U	درد عصبی مرض عصبی
	nervation U	ساختمان عصبی شبکه عصبی
	v , series U	سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
	quivers U	ارتعاش
	quivering U	ارتعاش
	reverberation U	ارتعاش
	shivering U	ارتعاش
	quivered U	ارتعاش
	quiver U	ارتعاش
	shaking U	ارتعاش
	reverberations U	ارتعاش
	shivered U	ارتعاش
	shiver U	ارتعاش
	trembles U	ارتعاش
	trembled U	ارتعاش
	tremble U	ارتعاش
	vibrancy U	ارتعاش
	libration U	ارتعاش
	pallesthesia U	حس ارتعاش
	vibration sense U	حس ارتعاش
	planegency U	ارتعاش
	plangency U	ارتعاش
	shakes U	ارتعاش
	shake U	ارتعاش
	vibrational U	ارتعاش
	vibratility U	ارتعاش
	vibration U	ارتعاش
	tremolo U	ارتعاش
	harmonic vibration U	ارتعاش هماهنگ
	fundamental vibration U	ارتعاش اصلی
	amplitude of vibration U	دامنه ارتعاش
	lattice vibration U	ارتعاش شبکه
	frequency of vibration U	تکرار ارتعاش
	energy of vibration U	انرژی ارتعاش
	electron vibrations U	ارتعاش الکترونها
	dingle U	لرزیدن ارتعاش
	damping U	استهلاک ارتعاش
	damped vibration U	ارتعاش میرا
	breathing vibration U	ارتعاش تنفسی
	bending vibration U	ارتعاش خمشی
	vibratory U	باعث ارتعاش
	mode of vibration U	شیوه ارتعاش
	resonantly U	با پیچش و ارتعاش
	resonator U	اسباب ارتعاش
	vibratility U	: قابلیت ارتعاش
	twisting vibration U	ارتعاش رقاصکی
	torsional vibration U	ارتعاش پیچشی
	symmetry vibration U	ارتعاش متقارن
	stretching vibration U	ارتعاش کششی
	sound vibration U	ارتعاش صوتی
	vibration amplitude U	دامنه ارتعاش
	vibrational frequency U	بسامد ارتعاش
	vibrational mode U	شیوه ارتعاش
	molecular vibration U	ارتعاش مولکولی
	wagging vibration U	ارتعاش جنبانهای
	oscillator U	ارتعاش سنج
	vibroscope U	ارتعاش بین
	vibrative U	باعث ارتعاش
	period of vibratio U	دوره ارتعاش
	phonoscope U	ارتعاش نما
	seismicity U	حالت ارتعاش
	vibrator U	وسیله ارتعاش
	quavered U	ارتعاش داشتن
	vibrator U	دستگاه ارتعاش
	vibrator U	ارتعاش کننده
	vibrate U	ارتعاش داشتن
	vibrators U	وسیله ارتعاش
	vibrated U	ارتعاش داشتن
	vibrators U	دستگاه ارتعاش
	vibrators U	ارتعاش کننده
	quavering U	ارتعاش داشتن
	vibrates U	ارتعاش داشتن
	vibrating U	ارتعاش داشتن
	quaver U	ارتعاش داشتن
	quavers U	ارتعاش داشتن
	free harmonic vibration U	ارتعاش هارمونیک ازاد
	scissoring vibration U	ارتعاش قیچی وار
	fundamental period vibration U	دوره اصلی ارتعاش
	insulation against vibration U	حفافت در برابر ارتعاش
	vibration absorption U	میرایی نوسان یا ارتعاش
	damping charactristics U	مشخصات خفه شدن ارتعاش
	shudders U	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
	vibratile U	قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
	shuddering U	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
	shudder U	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
	shuddered U	مشمئز شدن ارتعاش Shrine
	neural U	عصبی
	engram U	رد عصبی
	nervelessness U	بی عصبی
	neurogram U	رد عصبی
	on pins and needles <idiom> U	عصبی
	overwrought U	عصبی
	abnerval U	عصبی
	neurotic U	عصبی
	twitchy U	عصبی
	uptight U	عصبی
	keyed up <idiom> U	عصبی
	nervous U	عصبی
	quavers U	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
	quavering U	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
	quavered U	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
	quaver U	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
	shock U	حمله عصبی
	neural lesion U	ضایعه عصبی
	neural induction U	القای عصبی
	neural discharge U	تخلیه عصبی
	neural conduction U	رسانش عصبی
	neural circuit U	مدار عصبی
	neural bond U	پیوند عصبی
	neural arc U	قوس عصبی
	Relax! U	عصبی نشو!
	nervelessly U	از روی بی عصبی
	nerve tissue U	بافت عصبی
	neuroplexus U	شبکه عصبی
	neural network U	شبکه عصبی
	lose temper <idiom> U	عصبی شدن
	neurocyte U	یاخته عصبی
	sweat bullets/blood <idiom> U	عصبی بودن
	shocks U	حمله عصبی
	neuritis U	التهاب عصبی
	plexus U	شبکه عصبی
	shocked U	حمله عصبی
	psychochemical agent U	عامل عصبی
	neural satiation U	اشباع عصبی
	psychochemical agent U	گاز عصبی
	neuralgia U	درد عصبی
	willies U	حمله عصبی
	nerve plexus U	شبکه عصبی
	nerve path U	گذرگاه عصبی
	nerve U	رشته عصبی
	nerves U	رشته عصبی
	interneuron U	داخل عصبی
	interneural U	داخل عصبی
	nervous system U	دستگاه عصبی
	neuron U	یاخته عصبی
	causalgia U	سوزش عصبی
	ganglion U	غده عصبی
	anorexia nervosa U	بی اشتهایی عصبی
	nervous systems U	دستگاه عصبی
	nerve block U	وقفه عصبی
	nerve cell U	یاخته عصبی
	nerve impulse U	تکانه عصبی
	neurofibril U	تار عصبی
	neurons U	یاخته عصبی
	nerve fibre U	تار عصبی
	nerve ending U	پایانه عصبی
	nerve deafness U	کری عصبی
	nerve current U	جریان عصبی
	nerve cell U	سلول عصبی
	nerve center U	مرکز عصبی
	unipolar U	سلولهای عصبی یک قطبی
	bradyarthria U	کندگویی عصبی- ماهیچه یی
	sympathetic nervous system U	دستگاه عصبی سمپاتیک
	discharge U	شلیک عصبی تخلیه
	discharges U	شلیک عصبی تخلیه
	tract U	دسته تار عصبی
	cns U	دستگاه عصبی مرکزی
	reciprocal innervation U	تحریک عصبی تقابلی
	tracts U	دسته تار عصبی
	vegetative nervous system U	دستگاه عصبی نباتی
	tense U	عصبی وهیجان زده
	on edge <idiom> U	خیلی عصبی وخشمگین
	tensed U	عصبی وهیجان زده
	tenser U	عصبی وهیجان زده
	tenses U	عصبی وهیجان زده
	anorexic U	مبتلا به بی اشتهایی عصبی
	neurotic U	دچار اختلال عصبی
	visceral nervous system U	دستگاه عصبی احشایی
	tensest U	عصبی وهیجان زده
	tensing U	عصبی وهیجان زده
	jittery U	وحشت زده و عصبی
	preganglionic U	قبل از عقده عصبی
	commissural fibres U	رشتههای عصبی رابط
	conceptual nervous system U	دستگاه عصبی فرضی
	parabiosis U	وقفه رسانش عصبی
	neurotransmitter U	انتقال دهنده عصبی
	neuroptera U	حشرات عصبی الجناح
	parasympathetic nervous system U	دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
	neuropsychiatric U	درمان روانی عصبی
	neuropath U	دچار اختلالات عصبی
	neuromuscular coordination U	هماهنگی عصبی- عضلانی
	hysteria U	هیستری حمله عصبی
	autonomic nervous system U	دستگاه عصبی نباتی
	neurogenic U	دارای ریشه عصبی
	neuropsychiatric U	مرض روانی و عصبی
	nerve agent U	عامل شیمیایی عصبی
	neuroblast U	یاخته رویانی عصبی
	commissure U	بافت عصبی رابط
	liminal U	وابسته به مختصرترین تحریک عصبی
	tie up in knots <idiom> U	کسی را عصبی ونگران کردن
	neurocirculatory asthenia U	ضعف عصبی- گردش خونی
	autonomic nervous system U	دستگاه عصبی خود مختار
	neurogenic U	ایجاد کننده بافت عصبی
	oxime U	ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
	ans U	دستگاه عصبی خود مختار
	autonomic U	منسوب به دستگاه عصبی خودکار
	nervous U	عصبی مربوط به اعصاب عصبانی
	dendrite U	شاخههای متعدد سلولهای عصبی