English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disposition U ارایشات گسترش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deployment U ارایشات
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
expanse U گسترش
expanses U گسترش
promotion U گسترش
develops U گسترش
promotions U گسترش
deploys U گسترش
develop U گسترش
development U گسترش
developments U گسترش
deploying U گسترش
deploy U گسترش
propagation U گسترش
dispersal U گسترش
line of deployment U خط گسترش
extensions U گسترش
extension U گسترش
deployment U گسترش
spreads U گسترش
spread U گسترش
expansion U گسترش
deployment diagram U طرح گسترش
deployment diagram U دیاگرام گسترش
prompt deployment U گسترش فوری
path of expansion U مسیر گسترش
extensibility U گسترش پذیری
prompt deployment U گسترش مناسب
expansion path U مسیر گسترش
expansible U گسترش پذیر
image speard U گسترش تصویر
job enlargement U گسترش شغلی
eco development U بوم گسترش
development plan U طرح گسترش
flank development U گسترش جناحی
vertical expansion U گسترش عمودی
to develop [into] U گسترش دادن [به]
expansion U گسترش انبساط
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
to grow [into] U گسترش دادن [به]
widening of capital U گسترش سرمایه
widening of market U گسترش بازار
to unfold U گسترش دادن
sign extension U گسترش علامت
credit expansion U گسترش اعتبار
accrue U گسترش یافتن
deploying U گسترش یافتن
wide-angle U عدسی گسترش
wide angle U عدسی گسترش
spreads U گسترش یافتن
develop U گسترش دادن
abroad U گسترش یافته
develop U گسترش وضعیت
develops U گسترش دادن
deployed U گسترش یافته
deploys U گسترش یافتن
develops U گسترش وضعیت
generation U افرینش گسترش
generations U افرینش گسترش
accruing U گسترش یافتن
accrues U گسترش یافتن
deployment U تفرقه گسترش
outspread U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
expansion U گسترش توسعه
spread U گسترش یافتن
bank expansion U گسترش بانکی
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
generates U گسترش یافتن افریدن
dispersion U تفرقه گسترش یکان
redeployment U گسترش مجدد دادن
generated U گسترش یافتن افریدن
redeployment U تجدید گسترش کردن
elater U خاصیت انبساط و گسترش
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
generate U گسترش یافتن افریدن
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
generating U گسترش یافتن افریدن
space U گسترش دادن متن
spaces U گسترش دادن متن
bank development U گسترش شبکه بانکی
expanding industry U صنعت در حال گسترش
growth company U شرکت در حال گسترش
relocation U تجدید گسترش دادن
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
extensible U آنچه قابل گسترش است
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
EEMS U در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
scalable software U برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
diamond formation U ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
metastasis U هجوم مرض گسترش میکرب مرض
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
expansion joint U درز گسترش درز گشایش
gun displacement U جابجایی توپها گسترش توپها
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
ecosystem development U گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
vase design U طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com