Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tidal flats
U
اراضی جزرومدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tidal waves
U
امواج جزرومدی
cultivated land
U
اراضی محیات
occupied territories
U
اراضی اشغالی
land development
U
احیای اراضی
land distribution
U
توزیع اراضی
land grant
U
اعطای اراضی
occupied territory
U
اراضی اشغالی
quiet enjoyment
U
حق انتفاع اراضی
seisin
U
مالکیت اراضی
unutilized land
U
اراضی موات
utilized lands
U
اراضی دایر
waste land
U
اراضی موات
waste lands
U
اراضی موات
conservation of land
U
حفظ اراضی
innings
U
اراضی مستحدثه
vesture
U
تصرف اراضی
accumulative area
U
اراضی سوارشونده
redemption
U
پرداخت مالیات اراضی
cultivation of waste land
U
احیا اراضی موات
reclaims
U
احیاء اراضی موات
reclaimed
U
احیاء اراضی موات
uti possidetis
U
تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis
U
تملک اراضی اشغالی
escheat
U
اراضی بلا وارث
reclaiming
U
احیاء اراضی موات
reclaim
U
احیاء اراضی موات
planning permission
U
اجازه عمران و ابادی اراضی
cession of territory
U
واگذار کردن اراضی مملکت
terre tenant
U
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
land office
U
اداره املاک وثبت اراضی
vender's lien
U
حق حبس بایع در معامله اراضی
polder
U
اراضی پست کنار دریا
He has laid hands on these lands.
U
دست انداخته روی این اراضی
cadastre
U
دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
land poor
U
دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
backwoods
U
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
cadastral
U
مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
subinfeudate
U
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism
U
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail
U
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
arrentation
U
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor
U
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise
U
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title
U
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com