English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crook U ادم قلابی کلاه بردار
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fraudulent U کلاه بردار
swindler U کلاه بردار
swindlers U کلاه بردار
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
polygraphs U رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph U رونوشت بردار نسخه بردار
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . U این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
casks U کلاه جنگی کلاه خود
cask U کلاه جنگی کلاه خود
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey U کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
adulterated U قلابی
bogus U قلابی
shams U قلابی
hamous U قلابی
false U قلابی
hamate U قلابی
quacks U قلابی
adulterates U قلابی
quackish U قلابی
adulterating U قلابی
pasteboard U قلابی
sham U قلابی
quack U قلابی
quacked U قلابی
quacking U قلابی
adulterate U قلابی
false <adj.> U قلابی
A bogus professor . U پروفسور قلابی
kake uke U دفاع قلابی
Rigged elections . U انتخابات قلابی
spurious U قلابی الکی
pale [poor] imitation U بدل قلابی
cheap copy U بدل قلابی
a fake doctor U پزشک قلابی
rip-off U کالای قلابی
shamateur U اماتور قلابی
False coin . U سکه قلابی
fulham U طاس قلابی
uncinus U زائده قلابی
rip-offs U کالای قلابی
simular U قلابی صوری
forges U تهیه جنس قلابی
unciform U سرکج قلابی چنگکی
forge U تهیه جنس قلابی
setline U رسن چند قلابی ماهیگیری
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
To fake an oil – painting . U یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
ringthe bull U بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
arrows U بردار
vectors U بردار
arrow U بردار
dope vector U بردار
vector U بردار
resultant U بردار
equivocatory U اب بردار
vectors U حامل بردار
bilable U ضمانت بردار
axial vector U بردار محوری
surveyors U نقشه بردار
surveyor U نقشه بردار
benefic U بهره بردار
normal vector U بردار قائم
normal vector U بردار عمود
vector U حامل بردار
numerale U شماره بردار
burgers vector U بردار برگرز
circulation of a vector U چرخه بردار
exponible U توضیح بردار
lift vector U بردار برا
curl U حلقه بردار
field vector U بردار میدان
finable U جریمه بردار
cross bearer U صلیب بردار
forfoitable U جریمه بردار
harvestman U خرمن بردار
interrupt vector U بردار وقفه
curls U حلقه بردار
lifter U وزنه بردار
light vector U بردار نور
liner velocity U بردار سرعت
code vector U بردار رمز
crucifer U صلیب بردار
customable U گمرک بردار
flux of a vector U شاره بردار
mouldable U قالب بردار
damageable U غرامت بردار
disciplinable U نظم بردار
discountable U تخفیف بردار
curled U حلقه بردار
dutiable U گمرک بردار
magnetic vector U بردار مغناطیسی
land surveyor U نقشه بردار
participable U شرکت بردار
sampler U نمونه بردار
photographers U عکس بردار
hypotaxis U فرمان بردار
force U بردار نیرو
postponement U فرمان بردار
submission U فرمان بردار
weight lifter U وزنه بردار
wave vector U بردار موج
suborder U فرمان بردار
photographer U عکس بردار
component U مولفه بردار
forcing U بردار نیرو
samplers U نمونه بردار
velocity U بردار سرعت
velocities U بردار سرعت
taxable U مالیات بردار
components U مولفه بردار
forces U بردار نیرو
subordination U فرمان بردار
voltage vector U بردار ولتاژ
ascribes U رونویس بردار
ascribing U رونویس بردار
vectorial U حامل بردار
rateable U نرخ بردار
ratable U نرخ بردار
radius vector U بردار شعاعی
poynting's vector U بردار پوینتینگ
polar vector U بردار قطبی
patchable U وصله بردار
ascribed U رونویس بردار
ascribe U رونویس بردار
stainable U زنگ بردار
state vector U بردار حالت
tollable U باج بردار
topographer U نقشه بردار
treader U گام بردار
treatable U تعلیم بردار
state vector U بردار حلات
active U تنزل بردار
subsumption U فرمان بردار
state vector U بردار وضعیت
cracky U ترک بردار زودشکن
core drill U مته نمونه بردار
core barrel U لوله نمونه بردار
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
basis vector U بردار پایه [ریاضی]
dope vector U بردار خصیصه نما
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
Come off it !Get along-with you. U بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
Leave her alone. Stop bothering her. U دست از سر دخترک بردار
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
X coordinate U مختصات بردار افقی
x axis U بردار افقی گراف
magnetic vector potential U پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
vector psychology U روانشناسی بردار نگر
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
y axis U بردار عمودی گراف
he was proof against harm U اسیب بردار نبود
position U بردار مکان [ریاضی]
location vector U بردار مکان [ریاضی]
freestone U سنگ تراش بردار
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
position vector U بردار مکان [ریاضی]
Euclidean vector U بردار اقلیدسی [ریاضی]
rodman U کمک نقشه بردار
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
docile U تعلیم بردار مطیع
beneficiary U بهره بردار ذیحق
mare's nest U چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
None of your tricks. U دست ازحقه بازی بردار
make-weights U سر وزن رسیدن وزنه بردار
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
make-weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
make weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
Why dont you come off it! U چرا دست بردار نیستی !
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
Take a fresh sheet of paper. U یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
If you don't feel like it, (you can) just stop. U اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
ice-caps U یخ کلاه
nightcap U شب کلاه
cappa U کلاه
chapeau U کلاه
opera hat U کلاه له شو
hat U کلاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com