Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
selective perception
U
ادراک انتخابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
optional
U
انتخابی
elective
U
انتخابی
electives
U
انتخابی
selective
U
انتخابی
appointive
U
انتخابی
elected
U
انتخابی
adoptive
U
انتخابی
selectively
U
انتخابی
referred brief
U
وکالت انتخابی
domicile of choice
U
اقامتگاه انتخابی
elected senator
U
سناتور انتخابی
selective admission
U
پذیرش انتخابی
selective attention
U
دقت انتخابی
selective erosion
U
فرسایش انتخابی
selective forgetting
U
فراموشی انتخابی
selective
U
گزیده انتخابی
elective mutism
U
خموشی انتخابی
selectively
U
گزیده انتخابی
command select system
U
سیستم فرمان انتخابی
random access memory
[RAM]
module
گذاره حافظ انتخابی
selective inattention
U
عدم توجه انتخابی
selective hardening
U
سخت گردانی انتخابی
candidate move
U
حرکت انتخابی شطرنج
elutriation
U
شستشو با اب فرسایش انتخابی
hetman
U
سرتیپ انتخابی قزاق ها
selective breeding
U
تخم کشی انتخابی
selected fill
U
مصالح انتخابی برای خاکریزی
plural vote
U
رای یک تن در چند حوزه انتخابی
marquee
U
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
marquees
U
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
shannon
U
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
text
U
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
texts
U
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
cognition
U
ادراک
knowledge
U
ادراک
realising
[British]
U
ادراک
inapprehensive
U
بی ادراک
realizing
U
ادراک
understanding
U
ادراک
concepts
U
ادراک
mental perception
U
ادراک
notional
U
ادراک
cognisance
[British]
U
ادراک
mother wit
U
ادراک
cognizance
U
ادراک
of no understanding
U
بی ادراک
ideas
U
ادراک
savvey
U
ادراک
hindsight
U
ادراک
realization
U
ادراک
conceptions
U
ادراک
sentience
U
ادراک
conception
U
ادراک
conceptualization
U
ادراک
scent
U
ادراک
sentencing
U
ادراک
sensed
U
ادراک
senses
U
ادراک
understandings
U
ادراک
perceptions
U
ادراک
sentence
U
ادراک
sentient
U
با ادراک
cognition
U
ادراک
sentences
U
ادراک
perception
U
ادراک
scents
U
ادراک
scenting
U
ادراک
uptake
U
ادراک
sense
U
ادراک
savvy
U
ادراک
understanding
U
ادراک
savviest
U
ادراک
savvier
U
ادراک
visual perception
U
ادراک دیداری
percipient
U
ادراک کننده
telesthesia
U
ادراک فراحسی
inapprehensible
U
غیرقابل ادراک
subliminal perception
U
ادراک زیراستانهای
time perception
U
ادراک زمان
notions
U
ادراک فکری
realizer
U
ادراک کننده
social perception
U
ادراک اجتماعی
person perception
U
ادراک اشخاص
perceptual speed
U
سرعت ادراک
perceptibility
U
ادراک پذیری
sixth sense
U
قوه ادراک
nous
U
قوه ادراک
stereognosis
U
ادراک سه بعدی
self perception
U
ادراک خویشتن
subaudition
U
ادراک ضمنی
space perception
U
ادراک فضایی
comprehension
U
قوه ادراک
perceiving
U
ادراک کردن
animadversion
U
قوهء ادراک
agnosia
U
ادراک پریشی
impressions
U
ادراک خاطره
comprehensions
U
قوه ادراک
perceptible
U
ادراک شدنی
perceive
U
ادراک کردن
perceived
U
ادراک کردن
perceives
U
ادراک کردن
extrasensory perception
U
ادراک فراحسی
depth perception
U
ادراک عمق
impression
U
ادراک خاطره
Impressionism
U
در باره ادراک
esp
U
ادراک فراحسی
notion
U
ادراک فکری
fusible read only memory
U
MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
trap
U
نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند
non compos mentis
U
فاقدقوه تعقل و ادراک
percipient
U
وابسته به ادراک وبینش
subception
U
ادراک نیمه هشیار
visual agnosia
U
ادراک پریشی دیداری
asomatognosia
U
ادراک پریشی تنی
simultanagnosia
U
ادراک پریشی همزمانی
perception
U
مشاهده قوه ادراک
head piece
U
ادراک ادم باهوش
tactile agnosia
U
ادراک پریشی بساوشی
anosognosia
U
ادراک پریشی نقیصهای
unknowing
U
غیرقابل ادراک و فهم
unknowingly
U
غیرقابل ادراک و فهم
astereognosis
U
ادراک پریشی بساوشی
color agnosia
U
ادراک پریشی رنگ
coconsciousness
U
ادراک چیزهای یکسان
coconscious
U
ادراک چیزهای یکسان
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
auditory agnosia
U
ادراک پریشی شنیداری
perceptions
U
مشاهده قوه ادراک
perceived self
U
خود ادراک شده
autotopagnosia
U
ادراک پریشی اندامی
pattern perception test
U
ازمون ادراک طرحها
prosopagnosia
U
ادراک پریشی چهرهای
esthesia
U
فرفیت احساس و ادراک حساسیت
grip
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grips
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripping
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
anomaloscope
U
نابهنجاری سنج ادراک رنگ
gripped
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
unknowable
U
غیر قابل ادراک و فهم
inconceivable
U
غیر قابل ادراک باور نکردنی
brainpower
U
قوه ادراک شخص خوش فکروبا قریحه
wot
U
هوش زیرکی فهم ادراک عقل بذله گویی
earom
U
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
text
U
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
texts
U
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
traced
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
one pocket billiard
U
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
gestalt psychology
U
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
bourgeois
<adj.>
U
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
without understanding
U
فهم چیز فهم نافهم بی ادراک بی شعور
imperceivable
U
غیر قابل ادراک غیر محسوس
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com