English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
an intensive particle U ادات شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
part of speech U ادات سخن
co-ordinating conjunctions U ادات همپایه
co-ordinating conjunction U ادات همپایه
fervour U حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor U حرارت شدید اشتیاق شدید
draconic U شدید
sopping U شدید
vehement U شدید
vehemently U شدید
severest U شدید
severer U شدید
severe U شدید
violent U شدید
intense U شدید
inclement U شدید
raging U شدید
two fisted U شدید
diametrical U شدید
diametric U شدید
high wrought U شدید
incontrollable U شدید
toughest U شدید
tougher U شدید
tough U شدید
intensive U شدید
acute U شدید
forcible U شدید
boisterous U شدید
hyperpyrexia U تب شدید
sweltering U شدید
extensive U شدید
rugged U شدید
drastically U شدید
grievous U شدید
rigorous U شدید
keenest U شدید
keen U شدید
climacteric <adj.> U شدید
towering U شدید
slashing U شدید
strenuous U شدید
drastic U شدید
vigorous U شدید
stalwarts U شدید
stalwart U شدید
passion U تعصب شدید
gird U ضربه شدید
rushed U حرکت شدید
workouts U تمرین شدید
rush U حرکت شدید
penchant U میل شدید
rushing U حرکت شدید
actude conditions U شرایط شدید
advertising blitz U تبلیغات شدید
aggravator U شدید کننده
sthenic U شدید نیرومند
schwarmerei U احساسات شدید
galloping inflation U تورم شدید
rumbustious U سخت شدید
pash U باران شدید
high explosive U سوختار شدید
high order detonation U انفجار شدید
high rate discharge U تخلیه شدید
hard U مشکل شدید
hyperinflation U تورم شدید
violent wind U باد شدید
clavus U سردرد شدید
hardest U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
hypersensitivity U حساسیت شدید
rain shower باران شدید
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
booms U رونق شدید
heavier U شدید پرزور
booming U رونق شدید
boomed U رونق شدید
boom U رونق شدید
slats U ضربه شدید
vehemence U غضب شدید
slat U ضربه شدید
heavy U شدید پرزور
revulsion U تنفر شدید
exquisite U شدید سخت
impetuous U تند و شدید
bedlam U اشتباه شدید
workout U ورزش شدید
chronic U شدید گرانرو
workout U کار شدید
workout U تمرین شدید
workouts U ورزش شدید
workouts U کار شدید
salvo U افهاراحساسات شدید
salvoes U افهاراحساسات شدید
heavies U شدید پرزور
heaviest U شدید پرزور
strong jump U جهش ابی شدید
escalate U شدید کردن یا شدن
paroxysmal U طغیانی سخت شدید
nymphomania U میل شدید زن بجماع
mass casualties U تلفات و ضایعات شدید
hunger for data U میل شدید به داده ها
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
nosediving U نزول شدید کردن
nosedives U نزول شدید کردن
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
nosedived U نزول شدید کردن
nosedived U نزول شدید یا ناگهانی
nosedive U نزول شدید کردن
nosedive U نزول شدید یا ناگهانی
hardball U رقابت شدید و بیرحمانه
groundswell U طغیان شدید دریا
goings-over U عیب جویی شدید
escalating U شدید کردن یا شدن
escalates U شدید کردن یا شدن
escalated U شدید کردن یا شدن
yerk U حرکت سریع و شدید
violent pain U درد سخت یا شدید
going-over U عیب جویی شدید
nosediving U نزول شدید یا ناگهانی
hyperirritable U دارای حساسیت شدید
sterner U سخت و محکم شدید
maelstrom U طوفان یا گرداب شدید
zing U جیغ شدید وتند
die U پارو زدن شدید
severely retarded U عقب مانده شدید
impacts U اصابت اثر شدید
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
fanatical U دارای احساسات شدید
impact U اصابت اثر شدید
did you hurt your self a U ایاهیچ اذیت شدید
fanatics U دارای احساسات شدید
stern U سخت و محکم شدید
sternest U سخت و محکم شدید
sterns U سخت و محکم شدید
hyperdeflation U انقباض پولی شدید
high explosive shell U گلوله محترقه شدید
pathetic U دارای احساسات شدید
yen U تمایل رغبت شدید
high explosive U ماده منفجره شدید
fanatic U دارای احساسات شدید
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
hobby-horses U کار مورد علاقهی شدید
hobby-horse U کار مورد علاقهی شدید
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
heightened U شدید کردن بسط دادن
heightening U شدید کردن بسط دادن
heightens U شدید کردن بسط دادن
heighten U شدید کردن بسط دادن
fury U هیجان شدید وتند خشم
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
heady U عجول شدید مست کننده
snifter U طوفان شدید وزش سخت
torrents U جریان شدید سیل وار
torrent U جریان شدید سیل وار
ground swell U طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
high explosive plastic U گلوله پلاستیکی سوختار شدید
hysteric U دارای هیجان شدید یاهیستری
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
ammonal U نوعی ماده منفجره شدید
anasarca U ورم تقریبا شدید پشام
earnest U سنگین علاقه شدید به چیزی
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
candescent U دارای تشعشع یاگرمای شدید
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
surge U تموج سریع برق نوسان شدید
backlash U عکس العمل سیاسی واکنش شدید
surges U تموج سریع برق نوسان شدید
surged U تموج سریع برق نوسان شدید
A sharp note(reply). U نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
(the) creeps <idiom> U احساس تنفر ویا ترس شدید
passion U اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
sailing U گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
embattle U حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
nympholepsy U جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Hypergraphia U [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
paranoia U جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
dualism U مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
shivering U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
shiver U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com