English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
Lilo U اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos U اخرین صادره از اخرین وارده
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
lastmentioned U اخرین
finals U اخرین
bottommost U اخرین
to the last U تا اخرین دم
last a U اخرین
final U اخرین
stoppress U اخرین خبر
match point U اخرین امتیاز
tag end U اخرین قسمت
deadlines U اخرین مهلت
the very last drop U اخرین قطره
the last two U اخرین دوتا
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
final price U اخرین قیمت
to the bitters end U تا اخرین دم یاحد
topnotch U اخرین نقطه
deadline U اخرین مهلت
match points U اخرین امتیاز
bitter end U اخرین پریشانی
upshot U اخرین شماره
set point U اخرین امتیاز
inextremis U در اخرین مرحله
lasts U اخرین اخیر
reserve price U اخرین بها
nightcap U اخرین مسابقه
nightcaps U اخرین مسابقه
parthian glance U اخرین نگاه
pis aller U اخرین چاره
last U اخرین اخیر
lasted U اخرین اخیر
no wind position U اخرین محل هواپیما
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
deadline U سررسید اخرین فرصت
set point U اخرین امتیاز بازی
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
pis aller U اخرین پناه چاره
deadlines U سررسید اخرین فرصت
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
current U فعلی اخرین اطلاعات
up-to-date U مطابق اخرین طرز
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
bell lap U اخرین دور مسابقه
up to date U مطابق اخرین طرز
Halloween U اخرین شب ماه اکتبر
currents U فعلی اخرین اطلاعات
gun lap U شلیک اخرین دور مسابقه دو
hallow een U شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
closing prices U اخرین قیمت معامله شده
isaid in my last U در اخرین نامه خود گفتم
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
her last was a son U اخرین بچهای که زایید پسربود
i am nat my last shifts U اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
rear point U اخرین قسمت عقب دار
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
filo U اخرین صادره از اولین وارده
faena U اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
what is the latest U خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
thule U اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
autumn U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
autumns U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
break ball U اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
home hole U اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
previous spot U نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
last supper U اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
z U بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
orphans U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphan U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore U جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
fetch ahead U فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
dress rehearsals U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
dress rehearsal U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
chalk U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
currencies U داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency U داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
escapes U رهایی
emanacipation U رهایی
extrication U رهایی
escapement U رهایی
abandonment U رهایی
deliverance U رهایی
escaping U رهایی
relief U رهایی
emancipation U رهایی
livery U رهایی
liveries U رهایی
rescuing U رهایی
quietus U رهایی
delivery U رهایی
deliveries U رهایی
rescues U رهایی
goby U رهایی
salvation U رهایی
rescue U رهایی
escape U رهایی
rescued U رهایی
escaped U رهایی
riddance U رهایی
bomb release line U خط رهایی بمب
acquittance U رهایی بخشودگی
disillusion U رهایی از شیفتگی
disillusioning U رهایی از شیفتگی
disillusions U رهایی از شیفتگی
disenchantment U رهایی از طلسم
to get rid of U رهایی یافتن از
keep one's head above water U رهایی یافتن
rescuing U رهایی دادن
rescues U رهایی دادن
get out U رهایی یافتن
dishallucination U رهایی ازشیفتگی
emancipator U رهایی دهنده
emergency relief U رهایی از بلایا
rescue U رهایی دادن
to get off U رهایی یافتن از
survivals U رهایی از انهدام
break up value U قیمت رهایی
release point U نقطه رهایی
to extricate oneself U رهایی یافتن
break off U رهایی ازدرگیری
survival U رهایی از انهدام
rescued U رهایی دادن
break off position U نقطه رهایی
lead us not into temtation U ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
releases U منتشر ساختن رهایی
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
released U منتشر ساختن رهایی
release U منتشر ساختن رهایی
bailment U رهایی به قید ضمانت
to escape [with something] U رهایی یافتن [با چیزی]
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
bomb release point U نقطه رهایی بمب
dropping angle U زاویه رهایی بمب
on one's feet <idiom> U رهایی ازبیماری یا مشکلات
to save one's neck U از دار رهایی یافتن
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
redeeming U از گرو در اوردن رهایی دادن
redeems U از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemed U از گرو در اوردن رهایی دادن
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com