English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
epistasis U اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasy U اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
races U نژاد
raced U نژاد
stirps U نژاد
sibling U هم نژاد
siblings U هم نژاد
origin U نژاد
origins U نژاد
congenerous U هم نژاد
Lurs U نژاد لر
race U نژاد
issues U نژاد
blood U نژاد
strains U نژاد
descent U نژاد
issued U نژاد
issue U نژاد
phylon U نژاد
descents U نژاد
phylum U نژاد
strain U نژاد
pedigrees U ریشه نژاد
mutts U سگ پست نژاد
ethnocentrism U نژاد پرستی
Adegenerate ( decadent ) race . U نژاد فاسد
ethnocentric U نژاد پرست
outcrossing U پیوند دو نژاد
ethnology U نژاد شناسی
Celts U نژاد سلت
Celt U نژاد سلت
racists U نژاد پرست
racist U نژاد پرست
mutt U سگ پست نژاد
pedigree U ریشه نژاد
full blood U نژاد خالص
Slav U از نژاد اسلاو
Normans U از نژاد نرمان
Slavs U از نژاد اسلاو
the black race U نژاد سیاه
eugenics U اصلاح نژاد
mongrels U پست نژاد
mongrel U پست نژاد
highborn U نیک نژاد
racism U نژاد پرستی
half breed U از نژاد مختلف
full-blooded U پاک نژاد
master race U نژاد برتر
ethnography U نژاد پرستی
underbred U از نژاد غیراصیل
full blooded U از نژاد اصیل
purebred U پاک نژاد
anglian U مربوط به نژاد
genocide U نژاد ستیزی
genocide U نژاد زدایی
biotype U جانداران هم نژاد
Norman U از نژاد نرمان
improvement in stock breading U اصلاح نژاد چارپایان
skinheads U رذل نژاد پرست
africander U افریقایی فرنگی نژاد
akkadian U نژاد اکد یا اکاد
African American U نژاد آفریقایی آمریکایی
hamitic U مربوط به نژاد حام
interbreed U اصلاح نژاد کردن
inbreed U از یک نژاد ایجاد کردن
schnauzer U سگ " تری یر "المانی نژاد
semitics U نژاد شناسی سامی
heaven born U خدایی اسمانی نژاد
euthenics U اصلاح نژاد محیطی
top dog U نژاد یا شخص غالب
gerontomorphosis U پیر شدگی نژاد
bon ton U خوش نژاد اشرافی
game fowl U نژاد خروس جنگی
white civilization U تمدن نژاد سفید
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
hamito semitic U از نژاد حامی وسامی
humankind U بشریت نژاد انسان
quadroon U از نژاد سفید وسیاه
paleface U نژاد سفید پوست
of alow parentage U فرومایه پست نژاد
Celtic U وابسته به نژاد سلت
negrophobe U بیمناک از نژاد سیاه
anglo saxon U نژاد انگلیسی وساکنسونی
creoles U دارای نژاد مخلوط
creole U دارای نژاد مخلوط
skinhead U رذل نژاد پرست
Eurasians U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasian U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
turanian U مردمی از نژاد التایی اورال
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
a racist attack U حمله ای با غرض نژاد پرستی
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
wiltshire U نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
hamp shire U نژاد خوک سیاه امریکایی
broodmare U مادیان برای تولید نژاد
jersey giant U نژاد ماکیان خانگی بزرگ
purebred U جانور یا گیاه خوش نژاد
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
eugenic U از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
selected breed U [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
cross fertile U اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
segregationist U طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
Semitic U از نژاد سام بن نوح زبان سامی
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
studhorse U اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
amerind U نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
cacogenics U رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
amphimictic U مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
slovak U نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
kaffir U کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
melanochroi U سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
kafir U کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
pan germanism U نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
incrossbreed U تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
teutonic U از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
subspecies U قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
sadomasochism U لذت جنسی بوسیله شکنجه نفس خود یا دیگری
tappet U جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
lincoln U ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
subreption U اختفای حقایق برای استفاده خود
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
range effects U اثرات برد
secondary effects U اثرات ثانوی
range effects U اثرات بردی
linkage effects U اثرات زنجیری
shoaling effect U اثرات کم عمق
side effects U اثرات جنبی
side effects U اثرات فرعی
spillover effects U اثرات خارجی
spread effects U اثرات پراکندگی
thermal effects U اثرات حرارتی
technological spillover U اثرات فنی
spread effects U اثرات نشر
externalities U اثرات خارجی
chain effects U اثرات زنجیری
comulative action U اثرات کلی
emergent U مضر اثرات ناشیه
controlled effects U اثرات کنترل شده
desired effects U اثرات مورد نظر
equipotent U دارای اثرات برابر
accidentalism U اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
wind load U سربار ناشی از اثرات باد
controlled effects U جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
estrogen U ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
electrodynamics U شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
dump U نقط های در برنامه که برنامه و داده اش در محل ذخیره سازی حفظ شده اند تا از اثرات خطاها جلوگیری شود
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
phosphor U صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
whereby U که بوسیله ان
wherewithal U که بوسیله ان
thruogh the a of U بوسیله
with U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
via U بوسیله
of U بوسیله
by dint of U بوسیله
per U بوسیله
at the hand of U بوسیله
perprep U بوسیله
by U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
municipally U بوسیله شهرداری
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
electrically U بوسیله برق
per pais U بوسیله کشور
by depty U بوسیله نماینده
per pais U بوسیله مملکت
by wire U بوسیله تلگراف
hydromancy U تفال بوسیله اب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com