Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
probability analysis
U
احتمال کاوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concavity
U
کاوی
preanalysis
U
پیش کاوی
fault analysis
U
عیب کاوی
data analysis
U
داده کاوی
operation analysis
U
عمل کاوی
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
prospects
U
معدن کاوی کردن
prospecting
U
معدن کاوی کردن
prospected
U
معدن کاوی کردن
prospect
U
معدن کاوی کردن
rabbet joint
U
بست یا مفصل کنش کاوی
chancing
U
احتمال
expectance
U
احتمال
chances
U
احتمال
chanced
U
احتمال
chance
U
احتمال
suppositions
U
احتمال
contingencies
U
احتمال
contingency
U
احتمال
likelihood
U
احتمال
presumption
U
احتمال
aptness
U
احتمال
likelihoood
U
احتمال
like lihood
U
احتمال
presumptions
U
احتمال
supposition
U
احتمال
expectancy
U
احتمال
eventuality
U
احتمال
possibility
U
احتمال
verisimilitude
U
احتمال
probability
U
احتمال
liability
U
احتمال
liabilities
U
احتمال
possibilities
U
احتمال
eventualities
U
احتمال
on the chance of
U
نظر به احتمال
mathematical probability
U
احتمال ریاضی
transition probability
U
احتمال جهش
stand a chance
<idiom>
U
احتمال داشتن
improbability
U
عدم احتمال
inverisimilitude
U
عدم احتمال
kill probability
U
احتمال کشندگی
probability distribution
U
توزیع احتمال
There is a 50-50 chance.
U
احتمال 50-50است
experimental probability
U
احتمال ازمایشی
probability function
U
تابع احتمال
probability of ionization
U
احتمال یونش
probability of detection
U
احتمال کشف
probability of detection
U
احتمال اکتشاف
probability of collision
U
احتمال برخورد
probability factor
U
ضریب احتمال
probability theory
U
نظریه احتمال
probability curve
U
منحنی احتمال
statistical weight
U
احتمال ترمودینامیکی
probabilism
U
احتمال گرایی
the probability is
U
احتمال میرود
the probability is
U
احتمال دارد
transition probability
U
احتمال انتقال
unlikelihood
U
عدم احتمال
probability ratio
U
بهر احتمال
presumption of fraud
U
احتمال تقلب
presumedly
U
احتمال میرود
probability of kill
U
احتمال انهدام
experimental probability
U
احتمال تجربی
compound probability
U
احتمال مرکب
risks
U
احتمال زیان
risk
U
احتمال زیان
risked
U
احتمال زیان
risking
U
احتمال زیان
moral certainty
U
احتمال قوی
contingency
U
احتمال وقوع
contingencies
U
احتمال وقوع
conditional probability
U
احتمال مشروط
odds
U
احتمال ووقوع
risk
U
احتمال زیان و ضرر
risking
U
احتمال زیان یاخطر
balances
U
احتمال رویداد خطا
risks
U
احتمال زیان و ضرر
balance
U
احتمال رویداد خطا
probability density function
U
تابع چگالی احتمال
probability density
U
چگالی احتمال
[ریاضی]
risking
U
احتمال زیان و ضرر
look for
<idiom>
U
با احتمال فکر کردن
risked
U
احتمال زیان یاخطر
probability of kill
U
احتمال از بین رفتن
risked
U
احتمال زیان و ضرر
It is quite likely that ….
U
خیلی احتمال می رود که …
worst-case
U
بدترین وضع یا احتمال
radial probability distribution
U
توزیع احتمال شعاعی
angular probability distribution
U
توزیع زاویهای احتمال
risk
U
احتمال زیان یاخطر
risks
U
احتمال زیان یاخطر
normal probability curve
U
منحنی بهنجار احتمال
kill probability
U
احتمال واردکردن تلفات
maximum liklihood method
U
روش حداکثر احتمال
maximum probility detection
U
تعیین احتمال حداکثر
damage threat
U
احتمال تولید خسارت
in all probability
U
احتمال کلی میرود
it is beyond recall
U
احتمال لغوشدن ندارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
risk
U
احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit
U
احتمال دارد که انکار را بکند
single shot hit probability
U
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
to be on the safe side
U
برای اینکه احتمال اشتباه
damage threat
U
منطقه احتمال تولید خسارت
odds-on
U
دارای احتمال بیش از 5 درصد
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
risking
U
احتمال خطر ریسک کردن
it is p that he did not go
U
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risks
U
احتمال خطر ریسک کردن
risked
U
احتمال خطر ریسک کردن
In all probability. Very likely.
U
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presume
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumed
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumes
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that
U
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
i p that they are both gone
U
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
The chances of a soloution are bleak.
U
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling
U
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
cruelty
U
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
U
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
characteristic actuation probability
U
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
dud probability
U
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
U
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design
U
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com