English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it may be presumed that U احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the probability is U احتمال میرود
presumedly U احتمال میرود
in all probability U احتمال کلی میرود
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
one may say U میتوان گفت
as much as possible U هرچه میتوان
it is safe to say U بخوبی میتوان گفت
presumedly U بجرات میتوان گفت
may U ممکن است میتوان
sure enough U میتوان یقین کردکه
penny bank U بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
can one pass it with safety? U ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
penny worth U انچه برابر یک پنی میتوان خرید
he is something of a musician U تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
it can safely be said that... U بدون ترس از اشتباه میتوان گفت که
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
rocking stone U سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
extensiontable U میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
clevis pin U پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست
it is safe to say U بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت
that fruit packs easily U ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت
passing lane U فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
dowsing rod U چوبی که برخی برانندکه بوسیله ان میتوان باب یافلزات زیرزمین پ
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
variable sweep U ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
thermoplastics U پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
free float U مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
presumption U احتمال
chancing U احتمال
chances U احتمال
chanced U احتمال
chance U احتمال
expectance U احتمال
possibility U احتمال
likelihoood U احتمال
supposition U احتمال
presumptions U احتمال
aptness U احتمال
like lihood U احتمال
likelihood U احتمال
contingency U احتمال
contingencies U احتمال
suppositions U احتمال
possibilities U احتمال
liability U احتمال
verisimilitude U احتمال
expectancy U احتمال
liabilities U احتمال
eventualities U احتمال
probability U احتمال
eventuality U احتمال
unlikelihood U عدم احتمال
transition probability U احتمال جهش
transition probability U احتمال انتقال
compound probability U احتمال مرکب
conditional probability U احتمال مشروط
contingency U احتمال وقوع
There is a 50-50 chance. U احتمال 50-50است
the probability is U احتمال دارد
presumption of fraud U احتمال تقلب
probability distribution U توزیع احتمال
probability factor U ضریب احتمال
probability function U تابع احتمال
probability of collision U احتمال برخورد
probability of detection U احتمال اکتشاف
probability of detection U احتمال کشف
probability of ionization U احتمال یونش
probability curve U منحنی احتمال
probability analysis U احتمال کاوی
probability of kill U احتمال انهدام
probability ratio U بهر احتمال
probability theory U نظریه احتمال
probabilism U احتمال گرایی
stand a chance <idiom> U احتمال داشتن
on the chance of U نظر به احتمال
risked U احتمال زیان
contingencies U احتمال وقوع
risking U احتمال زیان
moral certainty U احتمال قوی
odds U احتمال ووقوع
experimental probability U احتمال ازمایشی
risks U احتمال زیان
experimental probability U احتمال تجربی
risk U احتمال زیان
kill probability U احتمال کشندگی
improbability U عدم احتمال
statistical weight U احتمال ترمودینامیکی
inverisimilitude U عدم احتمال
mathematical probability U احتمال ریاضی
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
we must see what can be done U به ببینم چه میتوان کرد بایددید چه میشود کرد
normal probability curve U منحنی بهنجار احتمال
probability density U چگالی احتمال [ریاضی]
in all like U احتمال کلی دارد
look for <idiom> U با احتمال فکر کردن
damage threat U احتمال تولید خسارت
kill probability U احتمال واردکردن تلفات
balances U احتمال رویداد خطا
balance U احتمال رویداد خطا
It is quite likely that …. U خیلی احتمال می رود که …
maximum probility detection U تعیین احتمال حداکثر
maximum liklihood method U روش حداکثر احتمال
it is beyond recall U احتمال لغوشدن ندارد
probability density function U تابع چگالی احتمال
probability of kill U احتمال از بین رفتن
risked U احتمال زیان یاخطر
risks U احتمال زیان و ضرر
risk U احتمال زیان یاخطر
worst-case U بدترین وضع یا احتمال
risked U احتمال زیان و ضرر
risks U احتمال زیان یاخطر
risking U احتمال زیان یاخطر
risking U احتمال زیان و ضرر
risk U احتمال زیان و ضرر
likelihood U احتمال کلی دارد
radial probability distribution U توزیع احتمال شعاعی
angular probability distribution U توزیع زاویهای احتمال
risks U احتمال خطر ریسک کردن
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
risk U احتمال خطر ریسک کردن
damage threat U منطقه احتمال تولید خسارت
single shot hit probability U احتمال اصابت یک گلوله به هدف
risked U احتمال خطر ریسک کردن
the odds are that he will doit U احتمال دارد که انکار را بکند
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
risking U احتمال خطر ریسک کردن
odds-on U دارای احتمال بیش از 5 درصد
it is p that he did not go U احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
he is going U میرود
the train runs without a stop U میرود
i had no idea he was going U که او میرود
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumes U مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed U مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presume U مسلم دانستن احتمال کلی دادن
In all probability. Very likely. U به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
it wont wash U اگرانرابشویندرنگش میرود
if he goes U اگر او میرود
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in U کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
bleeder U کسی که خونش میرود
bleeders U کسی که خونش میرود
neck or nothing U یا سر میرود یا کلاه می اید
The chances of a soloution are bleak. U احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength U مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
saltigrade U کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
churchgoers U کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoer U کسی که مرتب به کلیسا میرود
where does this road lead to U این راه بکجا میرود
moviegoers U کسی که اغلب به سینما میرود
Where does this road lead to? U این جاده به کجا میرود؟
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
such goods will sell very high U اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
the scale preponderates U کفه ترازو پایین میرود
cat burglar <idiom> U دزدی که از دیوار بالا میرود
it promisews to be easy U امید میرود اسان باشد
grifter U فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
indiaman U کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
he made a show of goung U چنان وانمودکردکه گویی میرود
moviegoer U کسی که اغلب به سینما میرود
apostrophes U که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe U که درموارد زیر بکار میرود
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
day-trippers U کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
chaperones U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
chaperon U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
companion hatchway U راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
When is the bus to Pimlico? U چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
pneumatometer U الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
Which bus goes to the town centre? U کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
playgoer U ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
companion ladder U نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
day-tripper U کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
lakh U سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
lapboard U تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
chaperone U شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lampron U چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
She will only date you if you ... U او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
shirt-tail U بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
sneakers U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
dacoit U راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com