Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
probability of kill
U
احتمال از بین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
chances
U
احتمال
chance
U
احتمال
aptness
U
احتمال
liabilities
U
احتمال
liability
U
احتمال
likelihood
U
احتمال
expectance
U
احتمال
contingencies
U
احتمال
chanced
U
احتمال
expectancy
U
احتمال
like lihood
U
احتمال
contingency
U
احتمال
chancing
U
احتمال
possibilities
U
احتمال
possibility
U
احتمال
probability
U
احتمال
eventuality
U
احتمال
likelihoood
U
احتمال
eventualities
U
احتمال
presumptions
U
احتمال
supposition
U
احتمال
presumption
U
احتمال
verisimilitude
U
احتمال
suppositions
U
احتمال
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
probability analysis
U
احتمال کاوی
probability curve
U
منحنی احتمال
risks
U
احتمال زیان
experimental probability
U
احتمال ازمایشی
risk
U
احتمال زیان
odds
U
احتمال ووقوع
risked
U
احتمال زیان
contingencies
U
احتمال وقوع
experimental probability
U
احتمال تجربی
probability distribution
U
توزیع احتمال
probability of kill
U
احتمال انهدام
the probability is
U
احتمال دارد
probability theory
U
نظریه احتمال
probability of ionization
U
احتمال یونش
probability of detection
U
احتمال کشف
probability of detection
U
احتمال اکتشاف
probability of collision
U
احتمال برخورد
probability function
U
تابع احتمال
inverisimilitude
U
عدم احتمال
stand a chance
<idiom>
U
احتمال داشتن
probability factor
U
ضریب احتمال
compound probability
U
احتمال مرکب
probability ratio
U
بهر احتمال
probabilism
U
احتمال گرایی
presumption of fraud
U
احتمال تقلب
on the chance of
U
نظر به احتمال
conditional probability
U
احتمال مشروط
unlikelihood
U
عدم احتمال
transition probability
U
احتمال جهش
improbability
U
عدم احتمال
risking
U
احتمال زیان
transition probability
U
احتمال انتقال
statistical weight
U
احتمال ترمودینامیکی
the probability is
U
احتمال میرود
There is a 50-50 chance.
U
احتمال 50-50است
presumedly
U
احتمال میرود
kill probability
U
احتمال کشندگی
moral certainty
U
احتمال قوی
mathematical probability
U
احتمال ریاضی
contingency
U
احتمال وقوع
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
radial probability distribution
U
توزیع احتمال شعاعی
It is quite likely that ….
U
خیلی احتمال می رود که …
likelihood
U
احتمال کلی دارد
worst-case
U
بدترین وضع یا احتمال
it is beyond recall
U
احتمال لغوشدن ندارد
kill probability
U
احتمال واردکردن تلفات
angular probability distribution
U
توزیع زاویهای احتمال
probability density
U
چگالی احتمال
[ریاضی]
damage threat
U
احتمال تولید خسارت
maximum liklihood method
U
روش حداکثر احتمال
maximum probility detection
U
تعیین احتمال حداکثر
in all like
U
احتمال کلی دارد
risking
U
احتمال زیان و ضرر
risk
U
احتمال زیان یاخطر
risking
U
احتمال زیان یاخطر
balances
U
احتمال رویداد خطا
normal probability curve
U
منحنی بهنجار احتمال
look for
<idiom>
U
با احتمال فکر کردن
risked
U
احتمال زیان و ضرر
risked
U
احتمال زیان یاخطر
risks
U
احتمال زیان و ضرر
risks
U
احتمال زیان یاخطر
balance
U
احتمال رویداد خطا
in all probability
U
احتمال کلی میرود
risk
U
احتمال زیان و ضرر
probability density function
U
تابع چگالی احتمال
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
the odds are that he will doit
U
احتمال دارد که انکار را بکند
it is p that he did not go
U
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risking
U
احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side
U
برای اینکه احتمال اشتباه
risks
U
احتمال خطر ریسک کردن
risked
U
احتمال خطر ریسک کردن
odds-on
U
دارای احتمال بیش از 5 درصد
risk
U
احتمال خطر ریسک کردن
damage threat
U
منطقه احتمال تولید خسارت
single shot hit probability
U
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
presumes
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presume
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
In all probability. Very likely.
U
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
it may be presumed that
U
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
i p that they are both gone
U
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
The chances of a soloution are bleak.
U
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
error handling
U
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
cruelty
U
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
U
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
dud probability
U
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
characteristic actuation probability
U
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
parades
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
U
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design
U
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
pilfer
U
کش رفتن
recedes
U
پس رفتن
hang around
U
ور رفتن
receding
U
پس رفتن
to get one's monkey up
U
از جا در رفتن
to get away
U
رفتن
glom on to
U
کش رفتن
to take to ones heels
U
در رفتن
to foot it
U
رفتن
pilfered
U
کش رفتن
betake
U
رفتن
to fly off
U
در رفتن
receded
U
پس رفتن
to fall away
U
رفتن
to fall away
U
پس رفتن
pilfering
U
کش رفتن
to fall short
U
کم رفتن
pilfers
U
کش رفتن
snitch
U
کش رفتن
snitched
U
کش رفتن
snitches
U
کش رفتن
snitching
U
کش رفتن
recede
U
پس رفتن
to flow over
U
سر رفتن
to whisk away or off
U
رفتن
to get over
U
رفتن از
to do out of
U
کش رفتن
to go to the bottom
U
ته رفتن
swiped
U
کش رفتن
to run off
U
در رفتن
swiping
U
کش رفتن
to hang back
U
پس رفتن
go over
U
به ان سو رفتن
go
U
رفتن
go off
U
در رفتن
to boil over
U
سر رفتن
to make ones getaway
U
در رفتن
goes
U
رفتن
to pair off
U
رفتن
swipe
U
کش رفتن
to go to mess
U
رفتن
to break loose
U
در رفتن
bleneh
U
پس رفتن
to do a guy
U
در رفتن
sinks
U
ته رفتن
to d.deep in to
U
فر رفتن در
to go back ward
U
پس رفتن
to go backward
U
پس رفتن
sink
U
ته رفتن
to go bang
U
در رفتن
to sleep fast
U
رفتن
to skirt along the coast
U
رفتن
fribble
U
ور رفتن
fall into a rage
U
از جا در رفتن
break loose
U
در رفتن
hedged
U
در رفتن
gang
U
رفتن
retracted
U
تو رفتن
retracting
U
تو رفتن
retracts
U
تو رفتن
make off
U
در رفتن
to peter out
U
پس رفتن
nim
U
کش رفتن
snook
U
کش رفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com