English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
side effects U اثرات فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
subspecies U قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass U گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
spillover effects U اثرات خارجی
spread effects U اثرات نشر
technological spillover U اثرات فنی
thermal effects U اثرات حرارتی
chain effects U اثرات زنجیری
spread effects U اثرات پراکندگی
shoaling effect U اثرات کم عمق
side effects U اثرات جنبی
externalities U اثرات خارجی
comulative action U اثرات کلی
range effects U اثرات برد
range effects U اثرات بردی
linkage effects U اثرات زنجیری
secondary effects U اثرات ثانوی
emergent U مضر اثرات ناشیه
desired effects U اثرات مورد نظر
equipotent U دارای اثرات برابر
controlled effects U اثرات کنترل شده
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
accidentalism U اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
wind load U سربار ناشی از اثرات باد
controlled effects U جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
estrogen U ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
electrodynamics U شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
epistasis U اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasy U اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
dump U نقط های در برنامه که برنامه و داده اش در محل ذخیره سازی حفظ شده اند تا از اثرات خطاها جلوگیری شود
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
phosphor U صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
extrinsic U فرعی
petty U فرعی
adjunct U فرعی
adjuncts U فرعی
spillover effect U اثر فرعی
secondary effect U اثر فرعی
lateral U فرعی
derivatives U فرعی
derivative U فرعی
incidents U فرعی
incident U فرعی
subsidiary U فرعی
subsidiaries U فرعی
fall-out [side effect] U اثر فرعی
minor U فرعی
half deck U پل فرعی
second class U فرعی
sub dam U سد فرعی
succursal U فرعی
min U فرعی
secondary U فرعی
adverse reaction U اثر فرعی
by-effect U اثر فرعی
byeffect U اثر فرعی
accessorial U فرعی
branch lines U خط فرعی
branch line U خط فرعی
tributary U فرعی
ancillary U فرعی
inferiors U فرعی
by U فرعی
accessory U فرعی
subalterns U فرعی
tributaries U فرعی
subaltern U فرعی
inferior U فرعی
link road U راه فرعی
minor arts U هنرهای فرعی
lay shaft U میله فرعی
intercardinal points U جهات فرعی
intercardinal headings U جهات فرعی
subcontracted U قرارداد فرعی
incidentals U اقلام فرعی
incidental effect U اثر فرعی
minor constituent U عنصر فرعی
minor league U لیگ فرعی
municipal road U راه فرعی
extensions U تلفن فرعی
secondary stress U خستگی فرعی
secondary stairs U پلکان فرعی
secondary port U بندر فرعی
secondary markets U بازارهای فرعی
extraneous U تصادفی فرعی
second fiddle U شخص فرعی
rootlet U ریشه فرعی
retort tar U قطران فرعی
subcontract U قرارداد فرعی
radicle U فرعی نازک
quadrantal points U جهات فرعی
pseudocarp U میوه فرعی
probative U حقایق فرعی
subordinate clause U جملهوارهی فرعی
floor jack U اهرم فرعی
subcontracting U قرارداد فرعی
accessory U دعوای فرعی
by product material U فراورده فرعی
consequent pole U قطب فرعی
colonnette U ستون فرعی
overtone U صدای فرعی
byroad U جاده فرعی
byname U اسم فرعی
by work U کار فرعی
by way U راه فرعی
by product U نتیجه فرعی
by product U محصول فرعی
accessory U لوازم فرعی
coproduct U محصول فرعی
extension telephone U تلفن فرعی
derived units U احاد فرعی
subcontracts U قرارداد فرعی
dog leg U شاخه فرعی
dixings U ارایشهای فرعی
diverticulum U جاده فرعی
derived units U واحدهای فرعی
secondary unit U واحد فرعی
derived unit U واحد فرعی
daughter chain U زنجیر فرعی
cotype U نوعی فرعی
by product U فراورده فرعی
side dish U غذاهای فرعی
subfamily U تیره فرعی
subordinated U فرعی پایین تر
byways U راه فرعی
byway U راه فرعی
subordinates U فرعی پایین تر
underplot U داستان فرعی
minor elements U عناصر فرعی
token money U پول فرعی
tine U شاخ فرعی
subordinating U فرعی پایین تر
sugroup U دسته فرعی
substrate U شکل فرعی
subordinate clauses U جملهوارهی فرعی
walk-on U بازیگر فرعی
DIVERSION U راه فرعی
extension U شماره فرعی
lay-shaft U میله فرعی
jamb-shaft U ستون فرعی
annexe U ساختمان فرعی
subordinate U فرعی پایین تر
substation U ایستگاه فرعی
suborder U راسته فرعی
submenu U منوی فرعی
stop street U خیابان فرعی
subculture U فرهنگ فرعی
subculture U کشت فرعی
subcultures U فرهنگ فرعی
slave station U ایستگاه فرعی
sideway U فرعی از پهلو
sidepiece U چیز فرعی
side show U موضوع فرعی
side show U نمایش فرعی
subsidiary occupations U مشاغل فرعی
side line occupations U مشاغل فرعی
subcultures U کشت فرعی
sub contractor U پیمانکار فرعی
sub network U شبکه فرعی
sub sector U بخش فرعی
subspace U فضای فرعی
subinterval U فاصله فرعی
subharmonic U هماهنگ فرعی
subgenus U تیره فرعی
subgenus U جنس فرعی
subsidiary company U شرکت فرعی
subfamily U خانواده فرعی
subdirectory U فهرست فرعی
subclass U شعبه فرعی
subclass U طبقه فرعی
subagency U نمایندگی فرعی
sub station U پست فرعی
extension U تلفن فرعی
spur track U جاده فرعی
secondary position U موضع فرعی
subsection U قسمت فرعی
subsections U قسمت فرعی
adjunct U صفت فرعی
accessory nerve U عصب فرعی
adjuncts U صفت فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com