English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grasshopper U اتش بازی کوچک
grasshoppers U اتش بازی کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dart U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darted U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darting U پیکان یا زوبین کوچک بازی
candlepins U بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
Other Matches
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
clearance U بازی
game U بازی
solitaires U تک بازی
basics U بازی
slackness U بازی
solitaire U تک بازی
plays U بازی
patulousness U بازی
partie U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
playing U بازی
played U بازی
play U بازی
plain dealing U بازی
gaming U بازی
falconine U بازی
actions U بازی
dibasic U دو بازی
home U بازی
fun U بازی
homes U بازی
hopscotch U بازی لی لی
watermanship U اب بازی
action U بازی
openness U بازی
grey hound U سگ بازی
basic U بازی
basification U بازی شدن
football U بازی فوتبال
whoredom U فاحشه بازی
rinks U میدان یخ بازی
basicity U قدرت بازی
basic salt U نمک بازی
footballs U بازی فوتبال
basic dye U رنگینه بازی
sodomyh U بچه بازی
checkers U بازی چکرز
stick U چوب بازی
bump U بازی کردن
swordplay U فن شمشیر بازی
rinks U یخ بازی کردن
gambling U قمار بازی
war game U بازی جنگ
wordplay U بازی با لغات
hawking U قوش بازی
bonefire U اتش بازی
bosh U حقه بازی
ropery U طناب بازی
radial play U بازی شعاعی
rope dancing U ریسمان بازی
Frisbees U بازی با فریزبی
gimmickry U حقه بازی
rope dancing U بند بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
red tapery U قرطاس بازی
Frisbee U بازی با فریزبی
child's play U بازی کودکان
child's play U بچه بازی
threesomes U بازی سه نفری
basket ball U یکجورتوپ بازی
threesome U بازی سه نفری
miming U لال بازی
billiard U بازی بیلیارد
mimes U لال بازی
mimed U لال بازی
shell game U گردو بازی
sheep's eyes U نظر بازی
mime U لال بازی
holdout U خودداری از بازی
stock jobbery U سفته بازی
playing field U زمین بازی
the fancy U مشت بازی
playtime U هنگام بازی
tooth clearance U بازی دندانه
sports U بازی شوخی
achate U مهرهء بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
sported U بازی شوخی
paraphrased U بازی با الفاظ
trapze U بند بازی
basketball U بازی بسکتبال
the game is up U بازی تمام شد
to keep score U بازی رانگاهداشتن
to make a goal U یک بازی بردن
winners U برنده بازی
miscast U بد بازی کردن
catch U بازی دستش ده
three knights' game U بازی سه اسب
the social evil U جنده بازی
the game is up U بازی باخت
winner U برنده بازی
sport U بازی شوخی
paraphrases U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
trickery U حیله بازی
wargaming U بازی جنگ
rink U میدان یخ بازی
actuble U بازی کردن
rink U یخ بازی کردن
agiotage U سفته بازی
stoppage of the game U توقف بازی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
active sodomy U بچه بازی
team game U بازی گروهی
playgrounds U زمین بازی
taw U مهره بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
trickiness U حقه بازی
playground U زمین بازی
acrobacy U بند بازی
acrobatism U ریسمان بازی
surf riding U موج بازی
stock jobbing U سفته بازی
cunningly U به حیله بازی
double dealing U حقه بازی
hopscotch U بازی اکرودوکر
bowling U بازی بولینگ
skittle U بازی تفریح
hocus pocus U ورودحقه بازی
hocus pocus U حقه بازی
headwork U با سر بازی کردن
headhunting U خشونت در بازی
acrobatics U بند بازی
harlepuinade U حقه بازی
hard game U بازی دشوار
doll play U عروسک بازی
indirection U دغل بازی
dibs U بازی نرد
let us play U بازی کنیم
legerdemain U حقه بازی
dangerous play U بازی خطرناک
knuckle bone U قاب بازی
dib U قاپ بازی
dib U تیله بازی
squib U اتش بازی
squibs U اتش بازی
jugglery U شعبده بازی
job stick U دسته بازی
inning U یک دوره بازی
ingenuousness U راست بازی
hanky panky U روباه بازی
hanky panky U حقه بازی
game cycle U دوره بازی
game ball U توپ بازی
favoritism U پارتی بازی
field of play U زمین بازی
first hand U نخستین بازی کن
bowl U بازی بولینگ
fitting clearance U بازی مناسب
free play U بازی ازاد
bowls U بازی بولینگ
free handedness U دست بازی
four handed game U بازی چهارنفره
fornication U جنده بازی
game of chance U بازی قمار
doubles U بازی دوبل
game plan U استراتژی بازی
halt back U میان بازی کن
half time U نیمه بازی
half back U میان بازی کن
playing field U میدان بازی
playing fields U میدان بازی
playing fields U زمین بازی
grandstand play U بازی مهیج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com