English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
garden engine U اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure lamp U چراغ تلمبهای
pumper U چاه نفت تلمبهای
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
lawn sprinkler U برای چمن اب دادن
microsoft U واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
sancify U برای امرمقدسی تخصیص دادن
timed U وقت قرار دادن برای
time U وقت قرار دادن برای
to make amends for something U کفاره دادن برای چیزی
smoothing or smoothed varnish U لاک برای جلا دادن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
to atone for something U کفاره دادن برای چیزی
phew U برای نشان دادن بی تابی
times U وقت قرار دادن برای
phew U برای نشان دادن بیزاری
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
to bleed for one's country U برای میهن خود خون دادن
authorizing U اجازه دادن برای انجام کاری
benchrest U سکو برای تکیه دادن تیرانداز
microcycle U برای دادن زمان اجرای دستورات
to empower somebody to do something U اختیار دادن به کسی برای کاری
put someone in the picture <idiom> U شرایط را شرح دادن برای کسی
authorizes U اجازه دادن برای انجام کاری
authorize U اجازه دادن برای انجام کاری
authorising U اجازه دادن برای انجام کاری
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
to have done U برای کسی [دیگر] انجام دادن
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
authorises U اجازه دادن برای انجام کاری
authorising U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorize U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
burn in U حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
waff U اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
authorises U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorizing U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
to try hard to do something U تقلا کردن برای انجام دادن کاری
authorizes U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
turboshaft U توربین گاز برای دادن قدرت به شفت
cross voting U رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
interrupting U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
to make an effort to do something U تلاش کردن برای انجام دادن کاری
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
interrupt U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
check side U پیچ دادن به گوی برای برگشت به عقب
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
interrupts U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
Baa! U بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
process U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
bobbles U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
bobble U برای لحظهای توازن رااز دست دادن
processes U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
to wave one's handkerchief U دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
loose ends <idiom> U بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
customised U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
customize U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
customising U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
customises U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
customizing U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
steel wool U براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
To do something prefunctorily. U برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
to vote somebody on the board of directors U رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
increments U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
increment U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
orbital injection U دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
graceful degradation U اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
xylotomy U برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
accuracy U کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
alerted U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerts U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ambitus U [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
fan U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
privacy U حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
to sweat coins U مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
bind U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
binds U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
identifier U مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
crunching U متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
wind U سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
fans U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
winds U سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
litotes U کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
breaker line U خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com