English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
geared U ابزار وسایل لباس مخصوص
gears U ابزار وسایل لباس مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imagery collateral U وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
motor tool U ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
gaskets U نوعی ابزار مخصوص
gasket U نوعی ابزار مخصوص
habiliments U لباس مخصوص
soft ware U وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
g suit U لباس مخصوص هوانوردی
dinner jacket U لباس مخصوص مهمانی رسمی
slack suit U لباس مخصوص گردش یا استراحت
dinner jackets U لباس مخصوص مهمانی رسمی
accessorize U اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
tuxedos U لباس مردانه مخصوص چای عصر
tuxedo U لباس مردانه مخصوص چای عصر
tux U لباس مردانه مخصوص چای عصر
pressure suit U لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
dress U لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
dresses U لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
workbag U کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
stockinet U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinette U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
graphics U ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
carpenter's rule U خط کش [ابزار]
doodads U ابزار
hardware U ابزار
locking device U ابزار
folding meter stick U خط کش [ابزار]
folding rule U خط کش [ابزار]
yardstick U خط کش [ابزار]
yard stick U خط کش [ابزار]
folding ruler U خط کش [ابزار]
doodad U ابزار
double meter stick [American] U خط کش [ابزار]
instrument U ابزار
tools U ابزار
gadget U ابزار
gadgets U ابزار
implement U ابزار
implemented U ابزار
implementing U ابزار
devices U ابزار
device U ابزار
implements U ابزار
instrumentation U ابزار
tool U ابزار
turning tool U ابزار تراشکاری
toolroom U اتاق ابزار
toolbox U جعبه ابزار
toolhouse U انبار ابزار
tool maker U ابزار مند
tool set U دست ابزار
tool sharpener U ابزار چاق کن
diamond-fret U ابزار لوزی
instrument panels U پهنهی ابزار
steelwork U ابزار پولادین
bird's-break U ابزار رخ منقاری
bench U میز ابزار
drilling machine U دریل [ابزار]
astragulus U ابزار فیتیله ای
drill U دریل [ابزار]
astragal U ابزار فیتیله ای
boring machine U دریل [ابزار]
tool maker U ابزار ساز
tool holder U ابزار گیر
toll steel U فولاد ابزار
tax instrument U ابزار مالیاتی
common round U ابزار فیتیله
electric drill U دریل [ابزار]
vernier calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
sliding caliper U قطرسنج [ابزار]
putty knife U کارتک [ابزار]
spackle knife U کارتک [ابزار]
cloned U ابزار همگن
scraper [British U کارتک [ابزار]
physical device U ابزار مادی
calipers U کولیس [ابزار]
calliper [British] U کولیس [ابزار]
vernier caliper U کولیس [ابزار]
sliding caliper U کولیس [ابزار]
spatula [American] ] U کارتک [ابزار]
vernier caliper U قطرسنج [ابزار]
head U دهنه ابزار
vernier calliper [British] U کولیس [ابزار]
calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
calipers U قطرسنج [ابزار]
clone U ابزار همگن
tool box U جعبه ابزار
workbox U جعبه ابزار
angle-roll U ابزار گرد
helve U دسته ابزار
knurled tool U ابزار آج دار
fishing tackle U ابزار ماهیگیری
hawksbill U ابزار رخ منقاری
hawksbeak U ابزار رخ منقاری
cloning U ابزار همزاد
instrument panels U پیشخوان ابزار
cloning U ابزار همگن
clones U ابزار همزاد
clones U ابزار همگن
tool kits U جعبه ابزار
tool kit U جعبه ابزار
cloned U ابزار همزاد
clone U ابزار همزاد
tool boxes U جعبه ابزار
pocket rule U خط کش تاشو [ابزار]
joiner's hardware U ابزار نجاری
hand tool U ابزار دستی
hardware U سخت ابزار
groupware U گروه ابزار
gosseneck tool U ابزار دوخمی
generating tool U ابزار تولید
yard stick U خط کش تاشو [ابزار]
knurled tool U ابزار اج کاری
folding ruler U خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش تاشو [ابزار]
lathe tool U ابزار تراش
carpenter's rule U خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick U خط کش تاشو [ابزار]
groupware U ابزار گروهی
yardstick U خط کش تاشو [ابزار]
floating tool U ابزار متحرک
flexible drive tool U ابزار گردان
development tools U ابزار توسعه
machine tool U ابزار ماشینی
furniture U ابزار اهنی
firmware U استوار- ابزار
plier U انبردست [ابزار]
bags U کیف ابزار
bag U کیف ابزار
lifting device U ابزار بالا بر
machine tools U ابزار ماشینی
credit instrument U ابزار اعتباری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com