Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
damaged
U
آنچه آسیب یا رنج دیده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injured person
U
آدم آسیب دیده
[زخمی]
backward
U
بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backwards
U
بازیابی داده از سیستمی که آسیب دیده است
The damaged tanker disgorged thousands of liters of oil into the see.
U
از تانکر آسیب دیده هزاران لیتر نفت به دریا روان شد.
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
read
U
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
reads
U
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
visual
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visuals
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visually
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
parity
U
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
blemish
آسیب زدن
damage
U
آسیب رساندن به چیزی
protect
U
توقف آسیب دیدن چیزی
protects
U
توقف آسیب دیدن چیزی
to get off cheaply
U
بدون آسیب رها یافتن
protecting
U
توقف آسیب دیدن چیزی
to get off easy
U
بدون آسیب رها یافتن
to get off lightly
U
بدون آسیب رها یافتن
tympanic membrane injury
U
آسیب دیدگی پرده گوش
damage
U
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
integrity
U
دادهای که آسیب ندیده است
to die from an injury
[a wound]
U
به علت آسیب دیدگی
[زخمی]
مردن
to be out of action
[because of injury]
U
غیر فعال شدن
[بخاطر آسیب]
[ورزش]
catastrophe
U
خطا یا توقف یک وسیله مربوط به یک آسیب جدی در سیستم
fatal error
U
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
catastrophes
U
خطا یا توقف یک وسیله مربوط به یک آسیب جدی در سیستم
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
roll forward
U
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
The damage can't have been caused accidentally.
U
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
non destructive cursor
U
مجموعه بررسی ها که روی یک قطعه بدون آسیب دیدن انجام شود
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
parity
U
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
catastrophic error
U
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
buffer
U
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
eying
U
دیده
eye water
U
اب دیده
eyes
U
دیده
eyeing
U
دیده
eye
U
دیده
logic
U
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
scouts
U
دیده وری
scouted
U
دیده وری
scout
U
دیده وری
scout car
U
خودرو دیده ور
damaged
U
خسارت دیده
pitched
U
تهیه دیده
enntinel
U
دیده بان
hardened steel
U
فولاد اب دیده
in sight
U
دیده شدنی
lookouts
U
دیده بان
light of one's eyes
U
نور دیده
light struck
U
نور دیده
lookout
U
دیده بان
eyeless
U
بی بصیرت بی دیده
sightless
U
دیده نشده
vedette
U
دیده ورسوار
imperceptible
U
دیده نشدنی
observer
U
دیده بان
monitoring
U
دیده بانی
lost
U
زیان دیده
invisible
U
دیده نشدنی
feeders
U
دیده بان
feeder
U
دیده بان
unsight
U
دیده نشده
observers
U
دیده بان
visible
U
دیده شدنی
indiscernible
U
دیده نشدنی
worldly-wise
U
جهان دیده
worldly wise
U
جهان دیده
feelers
U
دیده بان
feeler
U
دیده بان
scouting
U
دیده وری
non maskable interrupt
U
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
damaged shipments
U
محموله خسارت دیده
cauliflowr ear
U
گوش اسیب دیده
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
sentinels
U
دیده بان کشیک
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
sentinel
U
دیده بان کشیک
garrets
U
برج دیده بانی
garret
U
برج دیده بانی
espy
U
دیده بانی کردن
scout
U
دیده وری کردن
espies
U
دیده بانی کردن
espying
U
دیده بانی کردن
scouted
U
دیده وری کردن
scouts
U
دیده وری کردن
observational
U
وابسته به دیده بانی
espied
U
دیده بانی کردن
injured parties
U
طرف خسارت دیده
injured party
U
طرف صدمه دیده
injured party
U
طرف خسارت دیده
brain injured
U
اسیب دیده مغزی
weatherbeaten
U
باد و باران دیده
monitors
U
دیده بانی کردن
injured muscle
U
عضله اسیب دیده
it is of frequent
U
بسیار دیده میشود
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
cheesed off
U
آزار دیده-اذیتشده
stager
U
گرگ باران دیده
suffering economy
U
اقتصاد اسیب دیده
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
you have been seen
U
دیده شده اید
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
U
گرگ باران دیده .
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
forward post
U
پستهای دیده ور جلو
monitor
U
دیده بانی کردن
had i seen him
U
اگر من او را دیده بودم
injured parties
U
طرف صدمه دیده
monitored
U
دیده بانی کردن
heat affected zone
U
منطقه حرارت دیده
bomb
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombed
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombed out
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombs
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
trainband
U
گروه نظامی تعلیمات دیده
software mointor
U
دیده بان نرم افزاری
unobserved fire
U
تیر دیده بانی نشده
visibility was poor
U
چیزها درست دیده نمیشد
visible roof
U
سقفی که از درون دیده شود
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
bird's eye view
U
منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views
U
منظرهای که از بلندی دیده میشود
Long absent, soon forgotten.
<proverb>
U
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
My hand is bruised.
U
دستم ضرب دیده است
seasoned troops
U
ارتش ورزیده و جنگ دیده
out of sight out of mind
U
از دل برود هر انچه از دیده برفت
out of sigt out of mind
U
از دل برود هر انکه از دیده برفت
damaged in transit
U
صدمه دیده هنگام ترانزیت
It can be seen from a distance of two kilometers .
U
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
seasoned soldier
U
سرباز ورزیده و جنگ دیده
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
i cannot place you
U
نمیدانم شما را کجا دیده ام
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
roll forward
U
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
surge
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
surged
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
There were some angry looks in the crowd .
U
قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
picket
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
ding
U
قسمت اسیب دیده تخته موج
to come in to notice
U
دیده شدن روی کار امدن
unrecoverable error
U
خطای سخت افزاری یا نرم افزاری کامپیوتر که باعث آسیب برنامه میشود
jitter
U
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
U
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
authentic
U
آنچه درست است
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
knowledge
U
آنچه دانسته است
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
used
U
آنچه جدید نیست
producing
U
آنچه تولید میکند
protective
U
آنچه حافظت میکند
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
unwanted
U
آنچه لازم نیست
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
incoming
U
آنچه از خارج می آید
biased
U
آنچه اریب دارد
He is a seasoned veteran . He has been through the mI'll . He has seen the lot .
U
گرگ با لا دیده است ( آدم مجرب وآزموده )
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
salvaging
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaged
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
U
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
salvages
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
one in the dark
U
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
I ran away lest I should be seen .
U
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
scouts
U
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
annunciator
U
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
scouted
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout
U
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com